جهان اطلاعات

جدیدترین مطالب علمی، فناوری وکاربردی جهان

تبريك سال نو  

متن های زیبا برای تبریک سال نو


سال نومی شود.زمین نفسی دوباره می کشد.برگ ها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زنند
و پرنده های خسته بر می گردند و دراین رویش سبز دوباره...من...تو...ما...
کجا ایستاده اییم.سهم ما چیست؟..نقش ما چیست؟...پیوند ما در دوباره شدن با کیست؟...
زمین سلامت می کنیم و ابرها درودتان باد و
چون همیشه امیدوار وسال نومبارک...

((سال نومبارك ارادتمند هميشگي شما  حسين رستمي زاده))

 

نوشته شده در سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 13:39| توسط حسین رستمی زاده|



زود است که بخواهیم به مقایسه های قطعی دست بزنیم. گلکسی اس 4 هنوز به دست گیک های عاشق گجت نرسیده و بنچمارک ها و بررسی ها، قابل اعتماد نیستند.

با این حال در شب معرفی گلکسی اس 4، وبلاگ نویسان حاضر در سال مراسم، فرصت را غنیمت شمرده و تست های اولیه ای را از دوربین این محصول به عمل آورده اند.

در ادامه مطلب با مقایسه ای اولیه میان دوربین گلکسی اس 4 و دو تلفن معروف دیگر، یعنی آیفون 5 و اچ تی سی وان با نارنجی همراه باشید.

گلکسی اس 4 و آیفون 5  

3-16-2013 10-34-53 AM.jpg

3-16-2013 10-35-24 AM.jpg


3-16-2013 10-35-39 AM.jpg

3-16-2013 10-35-58 AM.jpg


3-16-2013 10-36-11 AM.jpg

3-16-2013 10-36-26 AM.jpg


3-16-2013 10-36-51 AM.jpg

3-16-2013 10-37-06 AM.jpg


3-16-2013 10-37-20 AM.jpg

3-16-2013 10-37-40 AM.jpg


گلکسی اس 4 و اچ تی سی وان  

samsung-galaxy-s-4-camera-vs-htc-one-camera-indoor-resized-resolution-002-630x355.jpg

samsung-galaxy-s-4-camera-vs-htc-one-camera-indoor-full-crop-resolution-002-630x355.jpg

samsung-galaxy-s-4-camera-vs-htc-one-camera-indoor-resized-resolution-630x355.jpg

samsung-galaxy-s-4-camera-vs-htc-one-camera-indoor-full-crop-resolution-630x355.jpg

عکس های گویا هستند. با این حال قضاوت با شما. نظرتان درباره آنها چیست؟

نوشته شده در 29 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 11:10| توسط حسین رستمی زاده|


تعریف شما از یک مدیرعامل خوب چیست؟ اگر کار می کنید، احتمالا یک رئیس دارید که ممکن است او را یک مدیر خوب بدانید یا اینکه انتقادهای زیادی بر کارش وارد بدانید. اما موسسه Glassdoor هر سال به بررسی این موضوع می پردازد و لیستی از محبوب ترین مدیرعامل های جهان منتشر می کند. در این تحقیق میزان مقبولیت مدیرعامل ها میان کارمندان شان مورد بررسی قرار میگیرد.

در لیست سال ۲۰۱۳ رتبه اول به مارک زاکربرگ مدیرعامل فیسبوک رسیده است. جالب است که تیم کوک مدیرعامل اپل هم در این لیست قرار دارد و رتبه ۱۸ را به خود اختصاص داده. اما رتبه او نسبت به سال گذشته کاهش داشته است. میزان مقبولیت تیم کوک از ۹۷ درصد در سال گذشته به ۹۳ درصد رسیده است. البته نباید فراموش کنیم که تیم کوک در اپل جایگزین کسی شد که یکی از نمادهای مدیریت به شمار می آمد. شاید به همین خاطر است که رفتارهای او با استیو جابز مقایسه می شود و احتمالا این موضوع روی کارمندان هم تاثیر گذار است.

نوشته شده در 29 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 11:10| توسط حسین رستمی زاده|


  تحویل سال با صدای دهل و نقاره و اون ریتم همیشگی، شروع سال رو لحظه‌ای پر از امید و آرزو و شادی می‌کنه. ما از الان هفت‌سین رنگی رنگی رو چیدیدم و یه عالمه مطلب نوروزی نوشتیم. از آشپزی شب عید گرفته تا خرید عید، کلی مطلب داریم تا نوروز ۹۲ رو کنار هم و دور این سفره خاطره‌انگیز بشینیم.

تو بخش فرهنگ رنگی درباره مراسم مربوط به نوروز و سال نو نوشتیم، تو آشپزی رنگی چندتا دستور غذا از شهرهای مختلف نوشتیم که شب عید تهیه می‌شن، تفریحات نوروزی، پیشنهادهایی برای تعطیلات طولانی‌تون داره و کارت پستال و خرید عید هم چیزای دیگه‌ایه که تو این سفره گذاشتیم.

امسال دستامونو به هم می‌دیم دور هفت سین رنگی می‌شینیم و آرزو می‌کنیم سال ۹۲ شادترین سال زندگی‌مون باشه. شما هم دعوتید. به سفره رنگی رنگی سر بزنید و عیدی‌تونو بگیرید.

نوشته شده در 29 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 11:10| توسط حسین رستمی زاده|


به نظر می رسد که اوضاع برخی شرکت های صنعت الکترونیک به سمتی می رود که دائما به فکر کوچکتر شدن هستند و می خواهند با پیدا کردن چیزی برای فروش بخشی از ضررهای شان را جبران کنند. پس از فروش بخش کسب و کار خانگی و ست آپ باکس موتورولا، دفاتر مرکزی سونی و نوکیا و همچنین کسب و کار موبایل های گرانقیمت و جواهر نشان نوکیا، اکنون نوبت به پاناسونیک رسیده که بخشی از شرکت را جدا کرده و به فروش بگذارد.

رویترز گزارش می دهد که دو منبع نزدیک به پاناسونیک امروز گفته اند که این شرکت ژاپنی تصمیم دارد کار و کسب تولید تجهیزات پزشکی و درمانی خود را به فروش بگذارد تا بتواند با کسب مقداری پول نقد، ضررهای بخش تلویزیون های خود در سال گذشته را جبران نماید.

اکنون فروش دارائی ها و ساختمان در شرکت های الکترونیک دچار مشکل، تبدیل به رویه ای عادی شده است. سخنگوی پاناسونیک می گوید: «به عنوان بخشی از استراتژی رشدمان، ما در حال بررسی برخی گزینه ها هستیم.»

گفته می شود که پاناسونیک قصد دارد این بخش سود ده را با قیمت تقریبی یک میلیارد دلار بفروشد. البته این شرکت قصد دارد کل تجارت تجهیزات پزشکی خود را به یک خریدار بفروشد و آن را چند بخشی نخواهد کرد. این تجارت شامل سیستم های چارت پزشکی الکترونیک و ابزارهای کنترل قند خون است.

لازم به ذکر است که پاناسونیک در ماه جاری نیز دفتر مرکزی خود در توکیو را به قیمت تقریبی نیم میلیارد دلار به دو سرمایه گذار ژاپنی فروخت.

نوشته شده در 29 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 11:10| توسط حسین رستمی زاده|


از فردای روزی که یک تلفن جدید معرفی می شود، شما می دانید که تلفنی بزرگتر و جذابتر در راه است. هنوز از معرفی گلکسی اس 4 زیاد فاصله نگرفته ایم که درباره مشخصات احتمالی نکسوس 5، می شنویم. مشخصاتی که می تواند هر محصول دیگری تا پایان امسال را تحت تاثیر قرار دهد.

پیش از هر چیز نگاهی داریم به مشخصات فنی که منبع ناشناس خبری، به اصطلاح آنها را افشا کرده:


- نمایشگر 5.2 اینچی OLED با رزولوشن 1920 در 1080
- پردازنده 4 هسته ای اسنپدرگون 800 با فرکانس 2.3 گیگاهرتز
- 3 گیگابایت رم
- حافظه داخلی 16 یا 32 یا 64 گیگابایت
- دوربین عقب 16 مگاپیکسلی ساخت OmniVision با قابلیت ضبط ویدیو با کیفیت 4K در نرخ 30 فریم بر ثانیه
- دوربین جلوی 2.1 مگاپیکسلی
- باتری 3300 میلی آمپری
- بلندگوهای استریو در بخش جلوی تلفن
- کنترل های جسچر
- آنتن DVB-T / ATSC برای مشاهده تلویزیون
انگار یک نفر فهرست آرزوهای بلندی داشته و برای جذاب نشان دادن آن، دست به دامن بازی Watch Dogs برای ایکس باکس و پلی استیشن هم شده. ولی این مشخصات برای یک تلفن نکسوسی در سال 2013، به دلایل مختلف ناشدنی به نظر می رسند.

گوگل چطور می تواند تلفنی با این مشخصات را به قیمت پایین عرضه کند؟ پاسخ این است که احتمالاً نمی تواند. آیا الجی توانسته از پس مشکلات فنی تولید نمایشگر OLED با این قطر و رزولوشن تمام HD بر آید؟ چنین چیزی برای سال 2013 مایه شگفتی خواهد بود. اما چه خوب شد که OmniVision در سال 2012 اعلام کرد به تکنولوژی ساخت دوربین 16 مگاپیکسلی با قابلیت ضبط 4K دست یافته و گرنه این مورد هم غیر واقعی به نظر می رسید.

منبع ناشناس خبر، زمان عرضه نکسوس 5 را هوشمندانه 7 ماه دیگر (مهر 92) اعلام کرده، بنابراین استفاده از اسنپدرگون 800 دور از ذهن نیست. این منبع حتی مدعی شده که هم اکنون نمونه اولیه این تلفن که عکس لو رفته آن را در بالا می بینید، با اسم موقت Megalodon در حال تست توسط ال جی است.

راهی وجود ندارد که تصور کنیم ال جی قادر به تولید چنین تلفنی باشد ولی به جای عرضه اش به عنوان پرچمدار بعدی خود، بخواهد آن را در قالب برند نکسوس عرضه کند. برای چه باید چنین کند وقتی خود در این بازار آرام -که کم کم دارد خسته کننده هم می شود- به شدت نیازمند یک پرچمدار واقعاً نوآور است؟ از طرف دیگر چرا گوگل باید نکسوس 5 را با مشخصاتی عرضه کند که از همین الآن می توان پیش بینی کرد، باعث محو شدن هر محصولی از موتورولا خواهد شد؟

هر چند دلایل زیادی داریم که باور کنیم این، فقط یک شایعه جعلی است ولی آن را به کل رد نمی کنیم -هرگز نگو هرگز. ماه های زیادی در پیش رو است و در آینده راست و دروغ این خبر خود به خود آشکار خواهد شد. شما در این باره چه فکر می کنید؟

نوشته شده در 29 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 11:10| توسط حسین رستمی زاده|





یک سال قبل، بنجامین رابینز تصمیم گرفت که به مدت 12 ماه تمام کارهای خود را با یک تلفن هوشمند انجام دهد. نه کامپیوتر شخصی، نه تبلت. فقط گلکسی نوت سامسونگ. در این مسیر طولانی، موسس مشترک شرکت مشاوره نرم افزاری Palador درباره این تجربه جالب، مطالب و ویدیوهای زیادی را در وبلاگ شخصی خود، انجمن Enterprise Mobility و گاردین قرار داد.

حالا حتما می گویید بعد از اینکه تجربه یک ساله او به انتها رسیده، مشتاق آن است که برای کارهای روزانه اش به سراغ کامپیوتر شخصی برگردد. درست است؟ خیر!

آقای رابینز در مصاحبه ای با CITEworld توضیح می دهد که «انسان ها به شدت تحت کنترل عادات شان هستند. من عاداتی را پیرامون استفاده از موبایل برای کارم شکل دادم که حالا حتی نمی توانم تصور دور شدن از آنها را بکنم. چند هفته اول [تجربه استفاده محض از تلفن] بی نهایت سخت بود ولی همه چیز در حال تغییر و حرکت سریع به جلو ست، قابلیت ها آنقدر سریع توسعه می بایند که من حتی نمی توانم تصور بازگشت به PC به عنوان دستگاه اصلی ام را داشته باشم.»

جالب تر آنکه، او حالا می تواند به سرعت به مشتریانش پاسخگو باشد و هرگز مجبور نیست بهانه ای بیاورد: «[در این مدت] هرگز نشد که خود را در وضعیتی بیایم و لازم باشد بگویم "به محض اینکه به دفترم رسیدم دوباره با شما تماس می گیرم..." این از واژه نامه کاری من حذف شده.»

گویا یکی از بزرگترین مشکلات اولیه این سبک کار، دسترسی به فایل ها و جا به جایی فایل های بزرگ بوده. بنجامین رابینز می گوید: «دست آخر به شدت به باکس و دراپباکس وابسته شدم. در زندگی کامپیوتری ام زیاد از SharePoint استفاده می کردم ولی پیشرفت آن در دنیای موبایل خوب نبوده.» البته او اشاره می کند که اپل و سایر شرکت های دنیای موبایل، باید دست آخر دسترسی بیشتری به سیستم فایل را به کاربران ارائه کنند. او در این مدت گاهی هم برای دسترسی به فایل های Visio از کامپیوتر استفاده می کرده زیرا اندروید هنوز معادل خوبی برای آن ندارد.

مورد دیگری که او در این مدت دلتنگش شده، امکان مشاهده محتوای چندین اپلیکیشن در کنار هم و جا به جایی بین صفحات مختلف بوده، هر چند خودش هم اعتراف می کند که چند وظیفگی آنقدرها هم چیز خوبی نیست: «هر چند ماها می خواهیم خودمان را قانع کنیم که توانایی انجام همزمان چند کار را داریم، ولی واقعا در این زمینه افتضاح هستیم و تحقیقات زیادی هم از این موضوع حمایت می کنند... چیزی که من با چند وظیفگی از دست می دادم، دنبال کردن سر خط افکارم بود.»

اما برای این ماجراجوی دنیای موبایل، یک کامپیوتر ایده آل چطور دستگاهی است؟ او می گوید ایده آلش این است که یک دستگاه موبایل داشته باشد که بشود با اتصالش به نمایشگرهایی با اندازه های مختلف، و البته به همراه یک کیبورد، تمام کارها را انجام داد:

«این نوع استفاده عالی خواهد بود. مثلا من دارم از تلفنم به عنوان تلفن استفاده می کنم ولی بعد که آن را -با سیم یا بی سیم یا هر طور دیگری- به یک مانیتور متصل می کنم، خودش متوجه وضع جدید می شود. رزولوشن را تنظیم می کند و حتی می فهمد که من دارم از یک مانیتور استفاده می کنم یا چند مانیتور و بسته به وضعیت، قابلیت های مختلفی ارائه می کند.»

اگر می پرسید که برنامه بعدی آقای رابینز چیست، او احتمالا فرصتی خواهد داد به تبلت های کوچک مثل آیپد مینی یا نکسوس 7 یا تلفن-تبلت هایی نظیر گلکسی نوت 8 و می گوید: «بله، حاضرم برای تماس های تلفنی نوت 8 را کنار سرم نگه دارم!»

نوشته شده در 29 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 11:10| توسط حسین رستمی زاده|



در رقابت میان سازندگان تلفن همراه، کم کم نوبت به امکانات جانبی تلفن ها رسیده. شنیده های مختلف به ما می گوید که اپل و سازندگان اندرویدی روی روش های مختلف برای تشخیص هویت و باز کردن قفل تلفن ها کار می کنند.

روش های رایج فعلی شامل رمز عبور، پترن یا استفاده از دوربین برای تشخیص چهره هستند. ولی باید منتظر از راه رسیدن روش های بیومتریک مانند تشخیص اثر انگشت باشیم.

تابستان گذشته اپل شرکت AuthenTec را به مبلغ ۲۳۵ میلیون پوند خرید. شرکتی که به صورت تخصصی روی فناوری های بیومتریک کار می کند و گفته می شود نتیجه این خرید تابستان از راه می رسد و روی آیفون 5S شاهد این فناوری خواهیم بود.


احتمالا یک چیپ تشخیص اثر انگشت زیر دکمه Home آیفون قرار میگیرد تا به راحتی و به سرعت صاحب تلفن را شناسایی کرده و تلفن را فعال کند.

در طرف دیگر سازندگان اندرویدی هم روی این روش ها کار می کنند. Face Unlock در تلفن های اندرویدی اجازه می دهد تا با تشخیص چهره، تلفن قفل گشایی شود. اما این روش امنیت بالایی ندارد و با برخی ترفندها می توان با کمک یک عکس از کاربر، تلفن را باز کرد.

تشخیص صدا هم موضوعی است که می تواند برای بازکردن تلفن ها مورد استفاده قرار بگیرد و شرکت های سازنده روی آن هم کار می کنند.

نکته مثبت اینجا است که اضافه شدن یک روش تشخیص هویت قابل اطمینان روی تلفن های همراه می تواند برای سایت ها و اپلیکیشن ها هم مفید باشد. کافی است تصور کنید زمانی که آیفون اثر انگشت شما را شناسایی می کند، در سایت های مورد علاقه هم شناسایی شوید و دیگر نیازی به وارد کردن نام کاربری و رمز عبور نباشد.

با رقابت شدیدی که میان شرکت های فناوری دنیا وجود دارد کافی است یکی دو سال صبر کنید تا این فناوری را روی تلفن های رایج بازار ببینید.

نوشته شده در 29 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 11:10| توسط حسین رستمی زاده|



وقتی که برق می رود و دوباره می آید، یا اینکه باتری ساعت تان تمام شده و آن را عوض می کنید، از کجا می دانید که ساعت تان را روی چه زمانی تنظیم کنید؟ اصلا از کجا می دانید که گذر زمان چگونه بوده است؟ یا اینکه چگونه می توان گذر دقیق زمان را بدون اشتباه اندازه گرفت؟ در حالی که ساعت های ما مرتبا عقب مانده یا جلو می روند؟ اصلا چطور می توانیم این طور دقیق برای تحویل سال به ساعت مان اعتماد کنیم؟! :)

در ایالات متحده زمان استاندارد بر اساس ساعت مرجع رصدخانه نیروی دریایی (USNO) که مرجع رسمی زمان برای وزارت دفاع است، تنظیم می شود. و تاثیر این مکانیسم در تمامی ساعت های مچی، زنگ دار، کامپیوترها، منشی های تلفنی خودکار و برنامه های زمان بندی این کشور قابل مشاهده است.

و به همین ترتیب در تمام دنیا ساعت های مرجع این چنینی برای تنظیم زمان وجود دارند. اما این ساعت ها چقدر دقیق اند و از چه نوعی هستند که این گونه با اعتماد کامل تمام محاسبات زمان دنیا را بر دوش آنها گذارده اند؟


آیا ساعت های اتمی رادیواکتیو هستند؟

ساعت های اتمی بهتر از هر ساعت دیگری زمان را نگه می دارند. آنها حتی بهتر از چرخش زمین و حرکت ستارگان حساب گذر زمان را دارند. بدون ساعت های اتمی، مسیریابی با GPS تقریبا غیرممکن است، اینترنت ممکن است همگام نشده و محتوای منطبقی نداشته باشد ، و حتی تعیین موقعیت سیاره ها برای سفینه های فضایی و ربات های کاوشکر به طور دقیق امکان پذیر نگردد.

ساعت های اتمی رادیواکتیو نیستند. آنها دارای چرخه فروپاشی اتمی نیستند. و البته همانند ساعت های معمولی پاندول نوسانگر یا فنر ارتجاعی هم ندارند.

بزرگترین تفاوت میان ساعت اتاق شما و یک ساعت اتمی این است که نوسان در یک ساعت اتمی، میان هسته یک اتم و الکترون های اطراف آن اتفاق می افتد. این نوسان دقیقا همانند چرخ بالانس و فنر مویی ساعت کوکی نیست، اما در واقع هر دو این ساعت ها از شمارش نوسان ها برای اندازه گیری زمان استفاده می کنند.

فرکانس های نوسان درون اتم توسط حجم هسته و جاذبه الکترواستاتیک میان قطب مثبت هسته و ابر الکترونی اطراف آن تعیین می شوند.


انواع ساعت های اتمی

امروزه انواع مختلی از ساعت های اتمی تولید شده اند که البته همگی بر پایه یک قانون بنا گردیده اند. در این میان تفاوت اصلی در عنصر مورد استفاده و شیوه آشکارسازی هنگام تغییر سطح انرژی است. انواع مختلف ساعت اتمی را می توان شامل این گروه ها دانست:
ساعت های اتمی سزیمی: که یک پروتو از اتم های سزیم را به خدمت گرفته اند. در این ساعت اتم های سزیم مختلف با سطوح متفاوت انرژی توسط میدان مغناطیسی از یکدیگر جدا می شوند.

ساعت های اتمی هیدروژنی: که اتم های هیدروژن با سطح خاصی از انرژی را درون محفظه ای با دیوارهایی از فلز ویژه نگهداری می کنند، تا اتم ها نتوانند سطح انرژی بالای شان را با سرعت زیادی از دست دهند.

ساعت های اتمی رادیومی: که ساده ترین و فشرده ترین نوع هستند و از یک سلول شیشه ای گاز رادیوم تشکیل شده اند. تغییرات در میزان جذب نور در رادیوم با فرکانس نوری متفاوت هنگامی که توسط مایکروویو با فرکانس صحیح احاطه شده باشد، باعث کارکرد ساعت می شود.

دقیق ترین ساعت های اتمی امروزه از اتم سزیوم و میدان های مغناطیسی معمولی به همراه آشکارسازها استفاده می کنند. علاوه بر این، اتم های سزیم توسط اشعه لیزر تحت تاثیر واقع نمی شوند. و اثر دوپلر تاثیر بسیار کمی روی آنها دارد.


ساعت اتمی چه زمانی اختراع شد؟

در سال ۱۹۴۵ پروفسور ایسیدور رابی، فیزیکدان دانشگاه کلمبیا پیشنهاد کرد می توان با استفاده از تکنیکی که وی در سال ۱۹۳۰ آن را توسعه داده و «رزنانس مغناطیسی شعاع اتمی» نامیده بود، یک ساعت ساخت. در سال ۱۹۴۹ اداره استاندارد اعلام کرد اولین ساعت اتمی جهان را راه اندازی کرده که از ملکول آمونیاک به عنوان منبع نوسان بهره می برد. و در سال ۱۹۵۲ این اداره اعلام کرد اولین ساعت اتمی به اتم های سزیم به عنوان منبع ارتعاش مجهز شده است: NBS-1

در ۱۹۵۵ لابراتوار ملی فیزیک انگلیس اولین ساعت پرتو سزیم را تولید کرد. آنها از آن به عنوان مرجع درجه بندی و کالیبراسیون استفاده می کردند. طی یک دهه بعدی، انواع پیشرفته تری از ساعت های اتمی خلق شدند. در ۱۹۶۷، سیزدهمین کنفرانس اوزان و مقیاس ها، مرجع اندازه گیری SI ثانیه را بر حسب ارتعاش اتم سزیم تعریف کرد. از این پس دیگر سیستم وقت نگهدار جهانی بر اساس ستاره شناسی و نجوم نبود. NBS-4 به عنوان پایدارترین ساعت سزیمی دنیا در سال ۱۹۶۸ کامل شد و تا دهه ۱۹۹۰ به عنوان بخشی از سیستم زمانی NIST مورد استفاده قرار می گرفت.

در سال ۱۹۹۹ ساعت NIST-F1 با ضریب خطای یک ثانیه در بیست میلیون سال شروع به کار کرد و تبدیل به یکی از دقیق ترین ساعت های جهان شد. و البته این تنها تاریخچه ساعت های ایالات متحده است و دیگر نقاط دنیا هم همپای این کشور به ساخت ساعت های اتمی بسیار دقیق مشغول هستند .


زمان اتمی چگونه اندازه گیری می شود؟

فرکانس دقیق رزونانس سزیم ویژه مورد استفاده در ساعت های اتمی طبق یک توافق بین المللی 9,192,631,770 هرتز است. و هنگامی اعداد را تقسیم کنیم، خروجی دقیقا یک هرتز یا یک سیکل در ثانیه خواهد بود.

دقت طولانی مدت قابل دستیابی با ساعت های اتمی سزیمی مدرن (تقریبا در تمامی آنها)، تقریبا در حد یک ثانیه در یک میلیون سال است. ساعت های اتمی هیدروژنی البته دقت کوتاه مدت (یک هفته ای) بسیار بهتری داشته و حدودا ۱۰ مرتبه دقیق تر هستند. در نتیجه اندازه گیری زمان با ساعت های اتمی دقت کار را حدود یک میلیون بار نسبت به روش های قدیمی استفاده از تکنیک های نجومی بهبود بخشیده است.

در آمریکا، اولین ساعت های اتمی تجاری را در ماساچوست با استفاده از سزیم تولید کردند. امروزه هم این ساعت ها توسط شرکت های گوناگونی در سراسر دنیا تولید می شوند که از مشهورترین آنها می توان به HP و FTS اشاره کرد. و البته تکنولوژی جدید دائما در حال بهبود کارایی این ساعت ها است. بسیاری از ساعت های اتمی سزیمی آزمایشگاه های دقیق هزاران بار بهتر از نمونه های تجاری هستند.

اگر به خاطر داشته باشید پیش از این کاربرد ساعت اتمی در ماهواره های جی پی اس و سرورهای اسپنر گوگل را مثال زدیم. و البته حتی کامپیوتر شما هم از طریق سرور مایکروسافت، خود را با ساعت های اتمی دنیا تنظیم می کند. شما چه کاربردهایی را برای این زمان سنجی دقیق متصور هستنید؟

نوشته شده در 29 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 11:10| توسط حسین رستمی زاده|

بازی های کامپیوتری که با موس سر و کار دارند، می توانند حسابی خسته کننده باشند. به خصوص اینکه قرار باشند چند ساعت متوالی هم مشغول بازی باشید. پس شاید بتوان به نوعی آنها را یک تمرین ورزشی به حساب آورد، درست است؟ حداقل یک نشریه ژاپنی این گونه فکر می کند و به محاسبه میزان کالری مصرفی برای هر بار کلیک کردن دکمه موس هم پرداخته است!

ژورنال PHP Science World Shinsho در مقاله ای با جزئیات کامل به این موضوع پرداخته و نتیجه گرفته که هر بار کلیک روی دکمه موس باعث سوزاندن 1.4 کالری می شود. (این نتیجه محاسبه آنها است ما نظری در این رابطه نداریم!) این اندازه گیری بر پایه آن است که انگشت اشاره تقریبا 10.8 سانتیمتر مکعب حجم و 11.7 گرم وزن دارد و هر بار حرکت ماهیچه های آن برای کلیک، به ۱۹۵ میکرو مول آدنوزین تری فسفات نیاز دارد.

خب، بگذارید ببینیم؛ اگر متوسط مصرف کالری روزانه یک مرد و زن بالغ به ترتیب ۲۰۰۰ و ۱۷۰۰ کیلوکالری باشد، برای کاهش وزن با این شیوه ورزشی به چه تعداد کلیک روزانه نیاز دارید؟

نوشته شده در 29 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 11:10| توسط حسین رستمی زاده|





توییتر حالا بیش از 200 میلیون کاربر دارد و هفته پیش هم 7 ساله هم شده. برای پرداختن به این سایت میکرو بلاگینگ، بد نیست به 7 مورد جالب درباره آن اشاره کنیم.

  1. توییتر اتفاقی شکل گرفت. در سال 2006، شرکتی بود به نام Odeo که به افراد امکان می داد فایل های صوتی منتشر کنند. به خاطر فقدان رشد و بی رغبتی سرمایه گذاران، این شرکت تغییر مسیر داد و تصمیم گرفت یک هکاتون برگزار کند. این مسابقه ی طوفان فکری منجر شد به تولد توییتر.

  2. توییتر در یک زمین بازی ساخته شد. دام ساگولا که یکی از اعضای گروه موسس بود می گوید که همگی به بالای سرسره ای در یک زمین بازی که در محله South Park سان فرانسیسکو بود رفتند و جک دورسی همانجا این مفهوم را مطرح کرد که "آدم اصلاً به ایده ها فکر نکند، فقط بنویسدشان." آن لحظه تبدیل شد به ایده اصلی یک شرکت چند میلیارد دلاری.

  3. اولین توییت ها. وقتی توییتر آغاز به کار کرد، توییت اول همه یک متن خودکار بود: «Just setting up my twttr» که اولین آن را جک دورسی در 21 مارس 2006 ارسال کرد. آن توییت تا حالا بیش از 8900 ریتوییت شده.

  4. ترین ها. خواننده پاپ امریکایی جاستین بیبر با 36 میلیون دنبال کننده، پر طرفدار ترین فرد است. شرکت مدیریت محتوای اجتماعی Hootsuite، بیش از 1.1 میلیون حساب کاربری را دنبال می کند و دنبال کننده ترین است. یک دختر ژاپنی با حساب کاربری Yougakduan_00 بیشترین تعداد توییت را دارد. او قبل از اینکه حسابش توسط توییتر تعلیق شود، 36,402,262 توییت ارسال کرده بود. پرطرفدارترین برند در توییتر متعلق است به یوتوب با 25 میلیون دنبال کننده.

  5. حساب های تایید شده. تعداد حساب های تایید شده تا کنون حدود 47,815 حساب است ولی جالب اینکه حساب مدیر عامل توییتر آقای دیک کاستولو (dickc) در این میان نیست!

  6. پرنده توییتر. اسم رسمی پرنده توییتر که در تبلیغات و بنرها حضور دارد، لری است. اسم کامل او لری برد (Larry Bird) است. این رفیق کوچولو و معروف، همانند بازیکن افسانه ای بوستون سلتیکز یعنی لری برد نامگذاری شده. چرا اسم یک بسکتبالیست؟ احتمالا به خاطر اینکه موسس مشترک توییتر آقای بیز استون در ماساچوستس بزرگ شده.

  7. توسعه دهندگان. توییتر سازنده retweet ها، reply ها، hashtag ها، اپلیکیشن موبایل یا تبلیغات اجتماعی نبوده بلکه کاربران و توسعه دهندگان این اکوسیستم آنها را ایجاد کرده اند. این ویژگی ها بعدا توسط توییتر پشتیبانی شدند ولی متاسفانه این نوآوران، فعلا نمی توانند یک برش از این کیک 10 میلیارد دلاری را به خانه ببرند و باید مثل همه افراد دیگر، منتظر بمانند تا عرضه عمومی سهام توییتر انجام شود.

نوشته شده در 29 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 11:10| توسط حسین رستمی زاده|


داشتن یک زیر دریایی شخصی یک چیز است و داشتن یک زیر دریایی شخصی که شبیه هواپیماهای جنگنده قدیمی است، چیز دیگر. با 6.7 متر طول و 4 تن وزن، این غول دریایی طوری ساخته شده که بتواند تا عمق 305 متری دریا شیرجه برود.

هدایت آن به وسیله پدال ها و یک جوی استیک صورت می گیرد که نیروی موتور و حرکت به بالا، پایین و طرفین را کنترل می کنند. Orcasub می تواند شیرجه عمیق بزند، دور خودش بچرخد و به پهلو کج شود؛ درست مثل یک جت جنگنده، منتهی در قعر دریا.

Orcasub سیستم نور دهی با توان 60,000 لومن دارد و می تواند در زیر آب تا 80 ساعت اکسیژن لازم برای سرنشینان را تامین کند. اگر یک میلیونر دیوانه (لااقل به اندازه جیمز کمرون دیوانه) هستید و می خواهید با آن به عمق بیشتری بروید، کافی است 7.2 میلیون دلار دیگر بپردازید و مدل پیشرفته 9.2 میلیون دلاری با امکان رفتن تا عمق 1828 متر را بخرید.

برای آموزش هدایت این غول آهنی، شرکت Spymaster که سازنده Orcasub است، خلبان های زیر آبی را برای آموزش 5 روزه در عمق دریا، در اختیار متقاضیان قرار می دهد.


spymaster-orcasub-2-million-submarine-mock-up-pictures-5.jpg

spymaster-orcasub-2-million-submarine-mock-up-pictures-8.jpg

spymaster-orcasub-2-million-submarine-mock-up-pictures-1.jpg

spymaster-orcasub-2-million-submarine-mock-up-pictures-2.jpg

spymaster-orcasub-2-million-submarine-mock-up-pictures-3.jpg

spymaster-orcasub-2-million-submarine-mock-up-pictures-6.jpg

spymaster-orcasub-2-million-submarine-mock-up-pictures-77.jpg


نوشته شده در 26 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 19:8| توسط حسین رستمی زاده|


HIV مخفف Human Immunodeficiency Virus یا ویروس نقص ایمنی انسانی می باشد. ویروسی باهوش و خطرناک که جان انسان های زیادی را گرفته و هزینه های مقابله با آن سر به فلک کشیده است. اما چند روز پیش از درمان یک کودک مبتلا صحبت کردیم. خبری که سر و صدای زیادی به پا کرد. اما آیا این خبری مهم و پر اهمیت بود؟ طی مقاله ای دو قسمتی می خواهیم کمی بیشتر در مورد اچ آی وی و این خبر صحبت کنیم.

AIDS مخفف Acquired ImmunoDeficiency Syndrome یا بیماری نقص ایمنی اکتسابی می باشد. علت استفاده از نام «اکتسابی» این است که بیماری های نقص ایمنی مادرزادی نیز وجود دارند که علایمی مشابه ایدز دارند. (بدن مستعد عفونت هایی می شود که انسان های عادی نمی گیرند.) البته آنها چندان شایع نیستند و معمولا همان ابتدا جان نوزاد را می گیرند.


زمانی که تعدادی (حدود ۱۰۰) ویروس اچ آی وی وارد خون یک فرد بشوند، می توانند بیماری را آغاز کنند. (تعداد کمتر از ۱۰۰ عدد معمولا نمی تواند بیماری را آغاز کند. زیرا بعضی از گلبول های سفید توانایی مبارزه با ویروس را دارند.) (این را هم بدانید که در هر میلی لیتر خون یک فرد آلوده حدود ۱۰ میلیون ویروس وجود دارد. پس برای آلوده شدن حدود یک ده هزارم خون این فرد کافی است.)


گلبول های سفید به چند گروه تقسیم می شوند. در اینجا موارد مهم در بحث را می آوریم. مونوسیت ها (monocyte) و لنفوسیت ها (lymphocyte، سلول لنفی). لنفوسیت ها به دو گروه CD4 و CD8 تقسیم می شوند.

لنفوسیت های CD8، سلول هایی هستند که خودشان مستقیما به سلول های آلوده به ویروس حمله می کنند و آنها را نابود می کنند. این سلول ها پیشرفت بیماری AIDS را کند می کنند.

لنفوسیت های CD4، فرمانده کل سیستم ایمنی بدن محسوب می شوند. آنها با ترشح موادی به سایر گلبول های سفید دستور می دهند. این سلول ها به ویروس حساس بوده و ویروس به داخل آنها نفوذ می کند و در آنها آنقدر تکثیر می شود که پاره می شوند. علت نقص ایمنی و متعاقب آن تمامی عوارض ایدز ناشی از پاره شدن و کاهش لنفوسیت های CD4 است. اساسا بیماری ایدز به کاهش این لنفوسیت ها به کمتر از ۲۰۰ در هر میلی لیتر خون گفته می شود. در عکس زیر، خط آبی تعداد این سلول ها و خط قرمز تعداد ویروس های اچ آی وی را در یک فرد از زمان ابتلا تا زمان بروز بیماری ایدز نشان می دهد.


911213-www-narenji-ir-hiv-cure_01.png

اطلاعات در تمام موجودات زنده مانند کامپیوتر (صفر و یک) ذخیره می شود

911213-www-narenji-ir-hiv-cure_02.svg.png

اطلاعات ژنتیکی ویروس اچ آی وی در ملکول های RNA و DNA ذخیره می شود. RNA و DNA ملکول های ذخیره اطلاعات در تمام موجودات زنده هستند. در آنها اطلاعات مانند کامپیوترها ذخیره می شوند. البته اطلاعات به جای مبنای ۲ (صفر و یک) در مبنای چهار (چهار باز (قلیا) C، G، A و T) ذخیره می شود. (در ملکول RNA به جای T، باز U داریم.) همان طور که می بینید این دو ملکول شباهت زیادی با هم دارند و قابل تبدیل به هم هستند. در ویروس HIV ملکول RNA در فرم فعال ویروس دیده می شود و ملکول DNA مربوط به زمان تکثیر یا نهفته (پنهان شده) است.


چرا این بیماری مزمن است؟

اما چرا این بیماری مزمن است؟ چرا تاکنون قابل درمان نبوده است؟ دلیل توانایی ویروس اچ آی وی در پنهان شدن و نهفته شدن است. ویروس می تواند وارد بعضی از سلول های بدن شود و DNA خود را داخل DNA آن سلول تزریق کند. به این ترتیب از دسترس سیستم ایمنی پنهان شود. در اینجاست که نقش گلبول های سفید «مونوسیت» مشخص می شود. ویروس DNA خود را در این سلول ها پنهان می کند. مشکل اینجاست که مونوسیت ها عمری طولانی (تا چند سال) دارند و گاهی این سلول ها از خون خارج و وارد بافت ها می شوند (جایی که کاملا از دسترس سیستم ایمنی به دور است).


پس نقش داروهای ضد اچ آی وی چیست؟

تمامی داروهای فعلی فقط روی ویروس های اچ آی وی موجود در خون اثر دارند. آنها هیچ تاثیری روی DNA ویروس که داخل مونوسیت ها تزریق شده، ندارند. پس تا زمانی که دارو مصرف شود، هیچ ویروسی داخل خون زنده نمی ماند و خون فرد مانند یک فرد عادی پاک است. اما زمانی که دارو قطع شود، بالاخره روزی یکی از این مونوسیت ها که DNA ویروس را دارد دوباره وارد خون می شود. سپس ویروس در آن تکثیر و سلول را پاره می کند و دوباره روند بیماری آغاز می شود. بنابراین ابتلا به HIV یک بیماری مزمن است و داروهای ضد اچ آی وی باید مادام العمر مصرف شوند و احتمال درمان یک فرد مبتلا (بی نیاز شدن او از دارو) وجود ندارد.


مشکل مصرف مادام العمر داروها چیست؟

داروها بسیار گران هستند و عوارض زیادی دارند.


آیا هر کس که به اچ آی وی مبتلا است، ایدز دارد؟

ایدز از دید آزمایشگاهی به کاهش تعداد لنفوسیت های CD4 (نوع خاصی از گلبول های سفید) به کمتر از ۲۰۰ عدد در هر سی سی خون گفته می شوند. از دید بالینی ایدز به ایجاد نقص ایمنی توسط ویروس اچ آی وی گفته می شود که فرد را مستعد به عفونت ها و بیماری های دیگر می کند. اما تا زمانی که ایمنی فرد خوب باشد اون ایدز ندارد و فقط می توان گفت که «مبتلا به اچ آی وی» یا «ناقل اچ آی وی» است.


توضیح دقیق کودک درمان شده

پس از اطلاع اولیه از چگونگی عملکرد ویروس اچ آی وی حالا به سراغ داستان کودک درمان شده می رویم.
مادر این کودک در زمان بارداری به هیچ پزشکی مراجعه نکرده بود و نهایتا هنگام زایمان در سال ۲۰۱۰ به یک بیمارستان روستایی در می سی سی پی مراجعه کرد. نوزاد او به صورت نارس (قبل از ۹ ماه) به دنیا آمد. مادر هیچ اطلاعی از ابتلا به HIV نداشت. بیمارستان طی تست های روتین متوجه شد که تست HIV مادر مشکوک می باشد (تست اولیه مثبت شد). بلافاصله مادر و کودک به دانشگاه مرکز درمانی می سی سی پی ارجاع داده می شوند. نوزاد در این زمان ۳۰ ساعت عمر داشته است.


در اینجا دکتر هانا بی گی، استادیار کودکان، دستور می دهد دو نمونه خون از نوزاد گرفته و از نظر وجود RNA و DNA ویروس بررسی شوند. در هر دو نمونه، RNA و DNA ویروس مشاهده می شود. (RNA فرم فعال ویروس و DNA فرم تکثیری یا نهفته)


خانم دکتر گی می گوید، در آزمایش ها ۲۰ هزار ویروس در هر میلی لیتر خون نوزاد گزارش شد که سطح پایینی بود (گفتیم که تعداد گاهی به ۱۰ میلیون هم می رسد). اما با توجه به اینکه آزمایشات در همان ابتدای عمر نوزاد (۳۰ ساعت بعد از زایمان) مثبت بودند، نشان می داد، ابتلا در زمان حاملگی رخ داده است، نه هنگام زایمان.


معمولا درمان در نوزادان متولد شده از مادران مبتلا، توسط دو داروی ضد اچ آی وی و با دوز پیشگیری (کم) انجام می شود، اما دکتر گی بر مبنای تجربه اش، مستقیما سراغ درمان ۳ دارویی با دوز درمانی (زیاد) رفت. او حتی منتظر تست های تایید کننده بیماری هم نشد.


سطح ویروس در خون طی آزمایش های روزهای ۷، ۱۲ و ۲۰ ام (از زمان تولد) به سرعت کاهش یافت (اما مثبت بود) و زمانی که نوزاد به ۲۹ روزگی رسید، تعداد ویروس کمتر از حد قابل تشخیص شد (کمتر از ۲۰ عدد در سی سی). این داروها تا ۱۸ ماهگی به کودک تجویز شدند، تا زمانی که مادر دیگر به بیمارستان نیامد و داروها قطع شد.


زمانی که مادر و کودک، ۵ ماه بعد مراجعه کردند، دکتر گی انتظار داشت که سطح بالایی از ویروس را در کودک ببیند، اما تست ها منفی آمد!


او با شک به اشتباه آزمایشگاه، تست های بیشتری درخواست کرد. دکتر گی می گوید «با کمال شگفتی دیدم که جواب همه آنها منفی بود.»


دکتر گی، با دکتر Katherine Luzuriaga یک ایمنولوژیست از دانشگاه ماساچوست تماس گرفت که با دکتر پرساد (Persaud) و همکارانش روی یک پروژه درمان احتمالی کودکان کار می کرد. محققان به سراغ کودک آمدند و او را تحت بررسی های بسیار دقیق قرار دادند. در سن ۲۴ ماهگی فقط یک RNA از ویروس در نمونه خون و ۳۷ DNA به ازای هر یک میلیون سلول مونوسیت پیدا شد. اما طی بررسی ۲۲ میلیون سلول لنفوسیت CD4 هیچ گونه اثری از تکثیر ویروس مشاهده نشد. این تعداد کم، از حد معمول برای حالت نهفته بیماری نیز کمتر بود. در ۲۶ ماهگی اوضاع حتی بهتر هم شد و تعداد DNA به ازای هر میلیون سلول مونوسیت - از ۳۷ - به ۴ کاهش یافت و تمامی تست های دیگر منفی آمد.


حالا شما کاملا و به صورت تخصصی از قضیه با خبر هستید. در قسمت بعد به این می پردازیم که آیا واقعا کشف بزرگی رخ داده است یا نه.

نوشته شده در 26 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 19:8| توسط حسین رستمی زاده|




دنیای ما روز به روز بیشتر وابسته به اینترنت می شود و پس از آنکه اینترنت افراد را به یکدیگر وصل کرد، اکنون نوبت به ابزار و اشیاء است تا به هم متصل شوند. کم کم همه چیز اینترنتی می شود. از عینک و ساعت مچی گرفته تا کفش و سیستم برق خانه. از تلوزیون گرفته تا لامپ های روشنایی و ترموستات خانه ها و اکنون هم کم کم نوبت به هواپیماها رسیده است.

این همان چیزی است که بیشتر آن را با نام Internet of Things یا «اینترنت ابزارها» (شاید هم اینترنت اشیاء) می شناسیم. اکنون به نظر می رسد که اینترنت ابزارها با ایجاد فرصت هایی وسیع و گسترده، و البته چالش هایی بزرگ، به داستانی تازه در دنیای شرکت های هوایی تبدیل شود.

ویرجین آتلانتیک به ناوگان سریع السیر جدید هواپیمایی مجهز می شود که قرار است شبکه ای متصل به هم را ایجاد کنند و هر یک از انها در هر پرواز بیش از نیم ترابایت اطلاعات تولید کند. و بدین گونه خود را آماده افزایشی چشمگیر در حجم اطلاعات می کند که این شامل در آغوش کشیدن نسل جدید اینترنت ابزارها هم می شود.

دیوید بولمان مدیر فناوری ویرجین آتلانتیک می گوید این شرکت هواپیمایی خود را برای یک انفجار اطلاعات تولیدی آماده می کند که توسط منابع رو به رشد آن تولید می شوند (از کارمندان تا مشتریان و از محموله های باری تا هواپیماها).

به خصوص اینکه بوینگ 787 که قرار است از سال ۲۰۱۴ وارد ناوگان ویرجین آتلانتیک شود، به شکل مهیجی میزان اطلاعات تولیدی را به یک باره افزایش می دهد و از هم اکنون ویرجین آتلانتیک باید به فکر چاره ای برای آن باشد.

اما داستان این حجم اطلاعات و مدیریت آنها در ویرجین آتلانتیک چگونه است و به چه سمتی گرایش دارد؟


بولمان می گوید: « Internet of things یا اینترنت ابزارها، گستره بسیار وسیعی بوده و جایی است که ما قرار است همه چیز را متصل به هم ببینیم، از دستگاه های حمل بار گرفته تا هواپیماها و دیگر تجهیزاتمان. آخرین هواپیماهایی که ما خریده ایم (بوینگ ۷۸۷) به شکل خارق العاده ای متصل به شبکه خواهند بود. به طور دقیق هر قطعه ای از این هواپیما دارای یک ارتباط اینترنتی است: از موتورهای آن گرفته تا پره ها و چرخ های فرود.»

وی می افزاید: «اگر مشکلی برای یکی از موتورها پیش بیاید، ما قبل از فرود هواپیما از آن مطلع می شویم و سریعا نیروهای لازم را آماده می کنیم. مهم این است که در هر لحظه از پرواز، هر قطعه ای از هواپیما به ما می گوید که در چه وضعیتی قرار دارد.»

این سطح از کاربرد و قابلیت استفاده، البته مستلزم تولید مقدار بسیار زیادی از اطلاعات توسط هر هواپیمای ۷۸۷ هم هست. وی می گوید: «ما در هر پرواز بیش از نیم ترابایت اطلاعات از تمامی دستگاه های متصل به اینترنت درون هر یک از هواپیماهای مان دریافت می کنیم.»

البته این تنها بخشی از اطلاعات تولیدی در این شرکت هوایی است و بخشی دیگر از اطلاعات هم به سیاست کاری این شرکت در قبال کارمندانش بر می گردد. کارمندان ویرجین آنالایتیک می توانند برای کار در این شرکت ابزارهای خود را به همراه داشته باشند ( BYOD ) که از این رهگذر هم حجم بالایی از داده تولید می شود.

علاوه بر این ابتکار شرکت در قابلیت ردیابی مسافران (پاسپورت ها) و بارهای آنها از طریق تگ های RFID و ابزارهای موبایل هم حجم چشمگیری اطلاعات تولید می کند.

بولمان می گوید: «مجموعه بزرگی از چیزها وجود دارد که در حال رفت و آمد در صنعت هوانوردی است. و یکی از چیزهایی که پتانسیل و جذابیت فراوانی می تواند داشته باشد، تبدیل پاسپورت ها به نسخه الکترونیک و قرار دادن اطلاعات آنها بر روی ابزارهای همراه است که به دنبال اجرای آن در برخی مناطق اروپا هستیم. اگر چه هنوز در انگلستان چنین چیزی ممکن نیست، اما در کپنهاگ (پایتخت دانمارک) شما می توانید حتی بدون صحبت و برخورد با یک نفر سوار هواپیما شده و به مسافرت بروید.»

با نصب تگ های RFID بر روی کانتینرهای حمل بار (و در آینده بر روی تمام اسباب و اثاثیه مسافران)، بخش بزرگی از مطالبات و کارهای روزمره از دوش کارکنان برداشته شده و برعهده زیرساخت های فناوری شرکت های هواپیمایی قرار خواهد گرفت.

با توجه به چنین نیازهایی، بولمان معتقد است که راه حل های تحت کلود در مقیاس بزرگ برای کنار آمدن با حجم روز افزون اطلاعات ضروری می نماید. چیزی که در دو سال گذشته در این شرکت تقریبا دو برابر شده است و این سرعت رشد در آینده بسیار بیشتر خواهد شد.

«چالش مهم اینجاست که شما هنگامی قرار است هر روز از هواپیماهای مختلف چندین ترابایت اطلاعات دریافت کنید، چگونه می توانید با چنین حجمی از داده ها کنار بیاید؟ ما اکنون روی صحنه هستیم و واقعا نمی دانیم که چگونه با چنین میزان داده ای کنار بیاییم»

«هنگامی که داستان به جایی برسد که صحبت از چنین حجم اطلاعاتی باشد، دیگر نمی توانید با چند ده دیسک درایو در یک پایگاه داده، سرو ته قضیه را به هم آورده و همه چیز را سر و سامان دهید. اینجا است که باید به دنبال راه حل های بر پایه کلود‌ (ذخیره سازی ابری) و شیوه های مناسب ذخیره سازی داده ها باشید.»

این شرکت اکنون در تدارک یک شبکه کلود خصوصی برای بخش های خاصی از تجارت خود بوده و در حال مذاکره با ارائه دهندگان سرویس های کلود عمومی برای داده های با حساسیت کمتر است.

بولمان می گوید: «ما در حال حاضر برخی سرویس های کلود اختصاصی را راه اندازی کرده ایم. البته در حال مذاکره با برخی خدمات دهندگان عمومی هم هستیم. به ویژه برای ذخیره اطلاعات و همچنین تجزیه و تحلیل اطلاعات نیاز به کمک داریم تا بتوانیم از پس چنین حجم عظیمی از داده ها بر بیاییم.»

وی اضافه می کند: «ما نمی توانیم فضای ذخیره سازی اضافی برای پشتیبان گیری و پردازش چنین حجم انبوهی از اطلاعات را خودمان ایجاد کنیم، برای همین به دنبال پیدا کردن خدمات دهندگانی هستیم که بتوانند فظاهای ذخیره سازی مطمئن و قابل انعطاف بیشتری را به زیرساخت های مان بیفزایند.»

کاملا منطقی است که چنین حجم عظیمی از داده ها که بر اساس «اینترنت ابزارها» تولید می شود، یک پروژه ادامه دار و پیش رونده باشد و همان گونه که بولمان توضیح می دهد، شرکت هواپیمایی شان اکنون به دنبال تعدادی شریک نرم افزاری می گردد که با پلتفرم هایی توزیع متمرکز حجم بالای اطلاعات مانند Hadoop آشنایی داشته و کار کرده باشند.

وی در خصوص شیوه کار مورد نظرشان می گوید: «ما سعی می کنیم سه گروه مختلف داده های مان را کنار هم قرار دهیم و سپس ببینیم آیا می توانیم هیچ رابطه علت و معلولی بین این گروه های داده پیدا کنیم که هوش مصنوعی ایجاد کنند و امکان مدیریت بهتر کارها و فعالیت ها را فراهم آورند. البته تا به اینجا ارتباط هایی را که امید داشتیم، نتوانستیم بیابیم. اما همچنان به دنبال آزمون دیگر روش های ممکن هستیم.»

وی ادامه می دهد: «نکته مهم درباره داده های بزرگ این است که همه چیز تجربی است. شما سعی می کنید مجموعه های مختلف اطلاعات را به شیوه های متفاوتی در کنار یکدیگر قرار دهید و ببینید آیا می توانید هوشمندی مورد نظرتان را از درون آن بیرون بکشید یا خیر. تمام داستان این است که با مجموعه داده های کاملا ثابت در کنار داده هایی کاملا بدون زیرساخت و غیر ثابت باید کار کنید. و در این میان چیزی پیدا می شود که درست کار نمی کند و شما باید راه و روشی دیگر را امتحان کنید.»

تجزیه و تحلیل داده های بزرگ تولید شده در زمان عملیات، البته برخی منافع خود را هم دارد. بولمان می گوید از نقطه نظر مشتریان این کار به ویرجین آتلانتیک اجازه می دهد که بداند مشتریانش چه می خواهند، به صورت هوشمندانه تری خدماتش را به آنها بفروشد و سرویس های ارائه شده اش را هم بهبود ببخشد.

وی همچنین اعتقاد دارد دستیابی به چنین حجمی از اطلاعات در کنار توانایی کنترل و تحلیل آنها، در بالا بردن قدرت پیش بینی و پیشگیری از برخی مشکلاتی که باعث تنزل جایگاه رقابتی شرکت می شوند هم موثر و کارا است.

«در صورت بهره گیری ما از حجم عظیم داده ها، می توانیم جایگاه و رتبه خود را هم با این داده ها بسنجیم. همچنین با استفاده از آنها می توانیم پیش بینی کنیم که چه اتفاقی برای هواپیما خواهد افتاد و قبل از وقوع اتفاقات احتمالی به انجام تعمیرات لازم بپردازیم. یا اینکه بهینه ترین شکل پرواز را دنبال کنیم و ببینیم با چه برنامه پروازی هواپیما مصرف سوخت بهینه تری خواهد داشت.»

«در یک کلام، مجموعه بی نظیر و خارق العاده ای از اطلاعات در دل این داده ها خوابیده که در صورت پیاده سازی یک برنامه سازماندهی شده و درست مدیریتی می توان بهترین بهره را از آنها برد.»

نوشته شده در 26 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 19:8| توسط حسین رستمی زاده|



محققان دانشگاه ایلینویز در حال توسعه نوعی بافت الکترونیک تاتو مانند هستند که به پوست متصل شده و می تواند به اندازه گیری آمار حیاتی و ارسال بیسیم گزارش ها بپردازد. این ابزار نازک شامل الکترودها، سنسورها، منبع تغذیه و سیستم ارتباطی بیسیم است که ظاهری شبیه یک نوار چسب زخم بندی دارد.

سنسورها می توانند میزان آب و دمای پوست زیر خود را اندازه گرفته و همچنین هرگونه فشار و تنش را ثبت نمایند. این بافت توسط یک ماده چسب مانند در جای خود محکم شده و می تواند با دقت کافی برای مانیتور و کنترل بیمار پس از عمل جراحی یا در دوران نقاهت مورد استفاده قرار گیرد.

محققان قبلا این ابزار را در ضخامت بیشتر آماده کرده بودند که نیازمند بخش چسبنده قوی تری در پشت خود بود. اما محصول فعلی ضخامتی یک سیزدهم نمونه های قبلی دارد. همچنین تا دو هفته می تواند به کار خود ادامه دهد و پس از آن به صورت طبیعی جدا شده و می افتد.

این محصول بر خلاف ظاهر سست و کم دوام خود، به خوبی در جای خود محکم شده و از دوام بالایی هم برخوردار است. نصب آن هم کاملا ساده است. تنها کافی است که روی پوست قرار گرفته و بر روی آن کمی اسپری مخصوص برای محافظت پاشیده شود.

به نظر می رسد که علاوه بر ابزارهای سرگرمی و کاربردی، دستگاه های پزشکی و سلامتی هم روز به روز به سمت وسایل پوشیدنی پیش می روند و از سویی هم همه چیز قرار است به صورت خودکار به اینترنت و شبکه های داخلی متصل باشد و «اینترنت ابزارها» به مفهومی همه گیر در زندگی روزمره تبدیل شود. پیش بینی شما از آینده مراقبت های پزشکی چیست؟

نوشته شده در 26 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 19:8| توسط حسین رستمی زاده|


مایکروسافت در سال میلادی گذشته قماری بزرگ کرد و به رقابت مستقیم با آیپد روی آورد ولی خلق یک چیز جدید و خاص، هرگز کار ساده ای نبوده. تبلت مایکروسافت نتیجه رویارویی این شرکت با یک چالش بزرگ بود، یعنی اتکای کامل بر شرکای سخت افزاری برای ساخت دستگاه های با کیفیت که بتوانند در مقابل اردوگاه اپل، قدم عَلَم کنند.

پروژه جورج تاون که اسم رمز سرفیس آر تی بود، با دو هدف ساده آغاز شد: اول اینکه تبلت هرگز نباید قبل از معرفی رسمی لو برود، و دوم اینکه همزمان با عرضه ویندوز 8 باید آماده فروش شده باشد. مدیر کل تیم سرفیس، آقای پانوس پانای می گوید: «هدف این بود که به ویندوز 8 زندگی ببخشیم.» او باید با ایده گرفتن از ویندوز 8 تبلتی خلق می کرد که تمام نوآوری های مایکروسافت را در خود گرد آورده باشد. سرانجام پس از ماه ها نمونه سازی و ایجاد تغییرات جزئی، در 18 ژوئن از این محصول رونمایی شد.

رازداری محض از ضرورت های کار بود؛ مایکروسافت نمی خواست شرکای سخت افزاری خود را در برهه کار بر روی ویندوز 8 پریشان کند. وقتی پروژه توسط یکی از مدیران ارشد بخش ویندوز، خانم جولی لارسن-گرین سفارش داده و تایید شد، پانوس پانای تیمی 12 نفره را شکل داد تا ایده سرفیس را ساخت و پرداخت کنند. او که پیش تر بر روی میز PixelSense مایکروسافت کار کرده بود، کم کم تیم را از 12 به 30 نفر افزایش داد و سپس اعضا را به 80 نفر و فراتر از آن رساند.

آنها در ابتدا ایده های مختلفی داشتند که به فراتر از قالب تبلت هم می رفت ولی سر انجام به ایده کنونی رسیدند. البته مشخص نیست که زمان شروع پروژه قبل از معرفی آیپد بوده یا بعد از آن ولی مایکروسافت زمان رسمی نهایی شدن طرح ویندوز 8 را قبل از معرفی آیپد ذکر کرده. تبلت سرفیس با این مفهوم شکل گرفت که مردم باید بتوانند با آن، کارهایی بیشتر از تبلت های رقیب انجام دهند. پانوس پانای با یادآوری آن روزها، حرفی را که به خودشان زدند چنین بازگو می کند: «[به خودمان گفتیم] ما مایکروسافت هستیم، بیایید به این افتخار کنیم. افتخار کنیم که به مردم کمک می کنیم تا کارهای شان را انجام دهند.»

به این شکل بود که کار ساخت نمونه های سه بعدی اولیه شروع شد. خیلی زود طراحی صاف و تخت برای لبه ها و قسمت پشتی انتخاب شد. کاور از همان ابتدا در مرکز توجه و وسواس قرار داشت. پانای می گوید تیمش به تمام کیبوردهای 30 سال گذشته نگریست و سپس «به این نتیجه رسیدیم که همه افراد به کاور هم نیاز دارند، بنابراین کاور باید بسیار نازک و همزمان محافظ صفحه نمایش نیز باشد.» بعد از طراحی و ساخت ایده های متعدد، تاچ کاور و تایپ کاور ظهور کردند که حاصل کار دو گروه مجزا بودند. هدف اولیه یک ضخامت 4.5 میلیمتری بود ولی گروه توانست آن را به مرز 3 میلیمتر نیز برساند.

پانای و گروه او سپس به تماشای بلوغ ایده های خود نشستند و طرح پس از طرح زدند تا اینکه طراحی نهایی شکل گرفت. پروژه جورج تاون ایکس که امروزه آن را با نام سرفیس پرو می شناسیم 3 ماه بعد از سرفیس آر تی آغاز شد. پانای می گوید علت این تفاوت در شروع پروژه و عرضه، کمبود زمان و نیروی متخصص کافی بود و نه مشکلات تولید و توسعه. پانای می گوید: «نتیجه کار دستگاهی شد که شیک و زیبا به نظر می رسد، چیزی که به آن افتخار می کنیم ولی جای اش در موزه هم نیست (کاربردی است).» سرفیس پرو ایده های تبلت، پی سی و قلم استایلوس را در یک کالبد گرد هم آورد. پانای می گوید تقاضا برای آن از چیزی که در ابتدا فکر می کردند هم بیشتر است.

و اما برای آینده... پانوس پانای می گوید گروه اش هم اکنون در حال کار بر روی نسل های بعدی سرفیس است: «وقتی می گویم نسل ها، منظورم فقط یک نسل بعدی نیست. ما تیم هایی داریم که با سرعت تمام مشغول کارند و ماحصل تلاش شان را دوست دارند. به گمانم همه چیز بهتر و بهتر خواهد شد.» پس مایکروسافت تازه اول راه است و نسل های بعدی سرفیس هم در دست توسعه اند.

اما داستان رشد و بلوغ سرفیس به روایت عکس ها

surfaceconcepts1_1020_verge_super_wide.jpg

پدر سرفیس و یاد خاطرات قدیم: پانوس پانای اولین نمونه آزمایشی از ایده اولیه سرفیس را در دست دارد.


surfaceconcepts2_1020_verge_super_wide.jpg

سرفیسی از پلاستیک و نخ: پایه پشتی اولین نمونه مفهومی که جنس آن از پلاستیک است، با استفاده از نخ ثابت شده.


surfaceconcepts4_1020_verge_super_wide.jpg

یک کاور چسبنده: پانای می گوید حتی در نمونه اولیه هم، کاور با آهنرباهای بسیار قوی ایده پردازی شده بود و البته با چسب، نمونه سازی آن صورت گرفته بود.


surfaceconcepts5_1020_verge_super_wide.jpg

سلام قاصدک: مایکروسافت می خواست کاور سرفیس محافظ آن در دنیای واقعی باشد و قالب کلی شبیه یک کتاب باشد. مگر نه اینکه کتاب ها را به راحتی با خود حمل می کنیم؟ (البته شما می توانید برای شوخی با نارنجی، بنویسید: چطور ده جلدی سه تفنگدار را به راحتی می شود حمل کرد!؟)


surfaceconcepts6_1020_verge_super_wide.jpg

نمونه اولیه سرفیس با کاورش: آنچه در بالا می بینید، نسخه نهایی از نمونه مفهومی سرفیس با تاچ کاور است.


surfaceconcepts7_1020_verge_super_wide.jpg

طرح مفهومی و محصول واقعی در کنار هم: همان طور که می بینید، طرح اولیه چارچوب کلی دستگاه و نحوه استفاده از آن را در بر دارد.


surfaceconcepts8_1020_verge_super_wide.jpg

استاد و مخلوق او: پانای به سرفیس که چند سال اخیر عمرش را صرف طراحی و ساخت آن کرده می نگرد.


surfaceconcepts9_1020_verge_super_wide.jpg

ایده های دیگر: نمونه ها و قالب های دیگری هم از این دستگاه ساخته شده بود که به طرح نهایی تبدیل نشدند.


surfaceconcepts10_1020_verge_super_wide.jpg

پرینت سه بعدی: این یکی از نمونه های اولیه ای است که به طور سه بعدی پرینت گرفته شد.


surfaceconcepts11_1020_verge_super_wide.jpg

تاچ کاوری به رنگ زرد: مایکروسافت ایده ها و رنگ های مختلفی را برای تاچ کاور تست کرد، از جمله این یکی را.


surfaceconcepts12_1020_verge_super_wide.jpg

یک تاچ کاور مفهومی دیگر: جنس آن از پلاستیک تخت بدون هیچ گونه خط و خطوط یا کلیدهای مجزا شده است.


surfaceconcepts14_1020_verge_super_wide.jpg

در قلب کاور: درون این کاورهای زیبا، اجزا سخت افزاری لایه لایه چیده شده اند.


surfaceconcepts15_1020_verge_super_wide.jpg

فلز در زیر سطح: مایکروسافت از فریم فلزی جان سختی برای بدنه سرفیس استفاده کرده که با بدنه منیزیومی در کنار هم قالب کلی را شکل می دهند.


surfaceconcepts16_1020_verge_super_wide.jpg

ایده های رنگارنگ: مایکروسافت برنامه هایی برای ساخت کاورهایی در رنگ های دیگر هم دارد.


surfaceconcepts18_1020_verge_super_wide.jpg

سرفیس هایی انباشته روی هم: اینها نمونه ها و طراحی های مختلفی هستند که نردبان پیشرفت پروژه شدند.


surfaceconcepts19_1020_verge_super_wide.jpg

سرفیس با بدنه مخروطی: تعدادی از نمونه های اولیه، لبه های خمیده یا مخروطی داشتند.


surfaceconcepts20_1020_verge_super_wide.jpg

گوشه ها و خمیدگی ها: سر انجام پشت سرفیس صافِ صاف از کار در آمد تا این حس ناخودآگاه که دستگاه ممکن است از دست بیفتد، به کاربران القا نشود.


surfaceconcepts21_1020_verge_super_wide.jpg

حروف گمشده: تاچ کاورهای اولیه، بدون نگارش حروف ساخته می شدند.


surfaceconcepts22_1020_verge_super_wide.jpg

طرح هایی برای موزه: این تاچ کاور هرگز نتوانست به عنوان طرح نهایی انتخاب شود و در میان بسیاری دیگر از طرح ها، یادگار این پروژه در بایگانی مایکروسافت خواهد بود.


surfaceconcepts23_1020_verge_super_wide.jpg

نمونه های سه بعدی بیشتر: برای رسیدن به اندازه مناسب و دلخواه، مایکروسافت نمونه های سه بعدی متعددی را پرینت می گرفت.


surfaceconcepts24_1020_verge_super_wide.jpg

جعبه جادو: تمام نمونه های مفهومی مرتبط با سرفیس در این جعبه امن نگه داری می شوند.


surfaceconcepts27_1020_verge_super_wide.jpg

یک سرفیس رومیزی: مهندسین از این نمونه که مجهز به چیپ های پردازشی است برای تست کیفیت صدا استفاده می کردند.


surfaceconcepts28_1020_verge_super_wide.jpg

مشخصات سخت افزاری: مغز پشت عملیات های پردازشی سرفیس پرو را ببینید.


surfaceconcepts29_1020_verge_super_wide.jpg

تست می کنیم، 1، 2، 3: یک میکروفون حرفه ای برای ضبط کردن نویز ها، در داخل یک قفس انعکاسی.


surfaceconcepts31_1020_verge_super_wide.jpg

یک سرفیس نشسته: سرفیس پرو در حال تست.

نوشته شده در 26 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 19:8| توسط حسین رستمی زاده|




هفته گذشته شهر هانوفر آلمان میزبان یکی از بزرگترین نمایشگاه های دنیا در زمینه فناورى اطلاعات بود. با وجود اینكه سِبیت روزهاى طلایى خودش را در دوران حباب دات كام پشت سر گذاشته، اما برگزاركنندگان این رویداد هرساله تلاش می کنند با تمركز روى مهم ترین موضوعات روز، دوباره آن را به جایگاه اصلی اش به عنوان بزرگترین رخداد حرفه اى در دنیاى فناورى هاى نوین و كامپیوتر برگردانند.

امسال هم سبیت به نوعى در ادامه رویكرد سالهاى قبل خود ( فناورى ابری و مدیریت اعتماد) با انتخاب " اقتصاد اشتراكى" (Share Economy) به عنوان زمینه اصلى نطق آغازین این دوره، نشان داد كه همگام با كاربران و پیشرفت هاى فناورى به ویژه اینترنت حركت می كند. سِبیت با تمركز بر این روند فراگیر كه تأكید بر به اشتراك گذاشتن دانش، منابع و تجربه دارد، تلاش می كند تا شكل هاى جدیدى از همكارى را بوجود آورد.


cebit-graph_standard_275-003-500px-narenji-ir.jpg

این دوره از سبیت با شركت بیش از ٤٠٠٠ مشاركت كننده در محل برگزارى نمایشگاه هاى هانوفر(با وسعتى حدود ٤٥٠،٠٠٠ متر مربع) در چهار بخش اصلى: سبیت حرفه ای، دولت، آزمایشگاه و زندگى برگزار شد.

قرارگرفتن در فاصله كوتاهى بعد از دو رخداد مهم دیگر دنیاى فناورى، یعنی كنگره جهانى موبایل MWC در بارسلونا و نمایشگاه محصولات مصرفى الكترونیك CES در لاس و گاس، باعث شده سبیت تا حدى در سایه بماند. اما مسولان برگزاری با حركت هوشمندانه اى از سخت افزار به نرم افزار و در سال هاى اخیر از نرم افزار به خدمات تلاش كردند تا این رویداد را همچنان معتبر نگه دارند.

مساله اى كه امسال بعضى درمورد CES لاس وگاس هم مطرح كردند؛ این روزها كه سیستم عامل و برنامه هاى كاربردى اهمیتى برابر، اگر نه بیشتر از سخت افزار مشابهى كه در همه دستگاه ها پیدا می شود، دارند؛ تمركز بر سخت افزار باید كمرنگ تر باشد. عدم حضور گسترده مایكروسافت، گوگل، اپل، آمازون و... كه از بازیگران اصلى صحنه فناورى اند در CES امسال، مهر تأییدى بر این ادعاست.

ابتدا نگاهی به نکات کلیدی مراسم افتتاحیه سِبیت ۲۰۱۳ خواهیم داشت و سپس به گشت و گذار در محیط این نمایشگاه می پردازیم.


افتتاحیه

intro11-580x334-006-500px-narenji-ir.jpg

با اینكه تاریخ گشایش رسمى سبیت سه شنبه ٥ مارس بود، اما از روز دوشنبه كنفرانس هاى خبرى شروع شدند و مراسم افتتاح این دوره با حضور چهار چهره تأثیرگذار اروپا برگزار شد. پیش از اولین سخنرانى شاهد اجراى دیدنى یك هنرمند با كینكت مایكروسافت بودیم. پروفسور دیتر کِمپف، سخنران اول که میزبان نطق اصلی هم بود، در مورد اهمیت و دلایل وجود سبیت به عنوان محلی برای ارتباط شرکت ها با هم و همچنین با افراد متخصص صحبت کرد.

یکی از نکات بسیار مهمی که پروفسور دیتر کِمپف به آنها پرداخت، حرکت به سوی آینده ای بود که در آن مصرف کننده درکنار استفاده از کالا یا خدمات، هم زمان به پیشرفت آن هم کمک می کند (تبدیل "consumer" به " prosumer "). برای مثال راننده یک خودرو که به بهتر کردن همان محصول کمک می کند. او همچنین به همگام شدن با شیوه های جدید به اشتراک گذاری محتوا و لزوم به روز کردن قوانین حقوق معنوی اشاره کرد و از سرویس موسیقی اسپاتیفای( spotify ) به عنوان یک نمونه از این نوع خدمات نام برد. که بوسیله آنها کاربر به هر چیزی در هر مکان و زمانی که علاقه دارد دسترسی خواهد داشت.


2-format3-001-500px-narenji-ir.jpg

قبل از اینکه آنجلا مرکل صدر اعظم آلمان روی سن بیاید اولین جایزه نوآوری سبیت به الکساندر لُفلر از مرکز تحقیقات هوش صنوعی آلمان داده شد. مرکل نیز که امسال هم به رسم سال های اخیر در مراسم افتتاحیه سبیت حضور داشت، به لزوم ایجاد فرصت های شغلی جدید در سرتاسر اروپا اشاره کرد و از فناوری اطلاعات و مخابرات به عنوان یکی از مهم ترین عرصه های کارآفرینی در آینده نام برد.


914234028_n-002-500px-narenji-ir.jpg

در ادامه صحبت های صدراعظم آلمان، دکتر توماس اِندرز(مدیر عامل شرکت دفاع هوایی و فضایی اروپا) نیز از سرعت بسیار پایین فرایند به روز رسانی در صنایع هوایی اظهار گلایه نمود و بر لزوم تسریع و آسان سازی روند نوآوری تاکید کرد. او صحبت های خودش را با جمله ای از بیل گیتس در این باب همراه کرد: حمل و نقل هوایی، شبکه جهان گستر(www) اصلی است.


پیش از ورود نخست وزیر لهستان(کشور همکار رسمی این دوره سبیت) دو هنرمند و دی جی یک میان پرده واقعاً خیره کننده همراه با موسیقی فراگیر و جلوه های ویژه تصویری، با بخش هایی از بازی هایی مثل پانگ را اجرا کردند. خالقان لهستانی این اثر داده هایی از صنایع الکترونیک متاثر از این کشور را هم در این انیمیشن ها گنجاندند.


poland-580x343-007-500px-narenji-ir.jpg

و نهایتاً دانلد تاسک صدراعظم جمهوری لهستان روی صحنه آمد و با اظهار خشنودی و افتخار از افتتاح نمایشگاه امسال با همکاری آلمان، سبیت را مهم ترین رویداد در حوزه صنایع ارتباطات و فناوری اطلاعات خواند. او در مورد 20000 دانشجو در زمینه های فناوری اطلاعات و ارتباطات که هر ساله از دانشگاه های لهستان فارغ التحصیل می شوند صحبت کرد و از اهمیت آلمان و کشورش به عنوان دو کشور با بیشترین تعداد متخصص آی تی در سرتاسر اروپا، سخن گفت.

تاسک در ادامه گزارش مختصری از دستاوردهای کشورش را در زمینه های مختلف مربوط به فناوری اطلاعات به اطلاع حاضران رساند و در پایان بیان داشت: "ما باید به سوی جامعه ای دانش-بنیان حرکت کنیم" و "می بایست سرمایه بیشتری را صرف تعلیم، آموزش و پرورش، علوم و تحقیقات کنیم".


image-005-500px-narenji-ir.jpg

و سرانجام سبیت ۲۰۱۳ بوسیله همه سخنرانان با فشار دکمه ای روی مریخ پیمای جدید اروپا به طور رسمی افتتاح شد.


نمایشگاه گردی

باید به این نکته توجه داشته باشیم که مخاطب های اصلی سبیت در واقع شرکت ها و اشخاص فعال در صنعت کامپیوتر هستند.حتی تلاش هایی در سال های اخیر از طرف برگزارکنندگان شد تا میزان بازدید افراد غیر متخصص پایین بیاید!(برای مثال افزایش قیمت های ورودی تا 40 , 90 یورو برای بلیط یک روزه و کامل)


سبیت فرصتی بود برای بازدیدکنندگانش تا با راه کارها،خدمات و محصولات نوین آشنا بشوند و مهم تراز همه در شرایط فعلی اروپا، موقعیتی برای پیدا کردن فرصت های شغلی و ایجاد ارتباطات.

با این حال شمار حاضران در این دوره بر اساس آمار رسمی 9% از سال قبل کمتر بود و با حدود 285000 شرکت کننده چیزی در حد یک سوم سال های طلایی مثل 2001 بازدید کننده داشت.


image09_.jpg

شرکت کارل زایس که احتمالاً از لنز های عینک با کیفیت یا دوربین گوشی های نوکیا می شناسیدش یک عینک با دو صفحه نمایش OLED ساخته که به شما امکان میدهد یک نمایشگر 40 اینچی در مقابل چشمانتان داشته باشید.


image06_.jpg

حتما پروژه گوگل گلس را می شناسید، اگر برایتان جالب بود شاید از GlassUp هم خوشتان بیاید. یک کامپوتر کوچک پوشیدنی که با پروژکتور کوچکی تصاویر را روی لنز راست عینک می اندازد. تفاوت اصلی اش با گوگل گلس در این است که بار پردازش را روی شانه های گوشی شما می اندازد و خود عینک بیشتر یک صفحه نمایش است.


DSC_0370-001-500px-narenji-ir.jpg

DSC_0375-002-500px-narenji-ir.jpg

DSC_0376-003-500px-narenji-ir.jpg

DSC_0389-007-500px-narenji-ir.jpg

DSC_0382-006-500px-narenji-ir.jpg

image01_.jpg

در خلال این همایش مسابقات Intel Extreme Masters هم با مجموع 400000 دلار جایزه برگزار شد و هزارن گیمر حرفه ای و علاقه مند را به خودش جلب کرد.


DSC_0380-005-500px-narenji-ir.jpg

DSC_0390-008-500px-narenji-ir.jpg

نوشته شده در 26 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 19:8| توسط حسین رستمی زاده|



با گلکسی اس 3 سامسونگ کوشید تا به لحاظ نرم افزاری خودش را از سایر شرکت های وابسته به اندروید متمایز کند. حالا با اندروید 4.2.2 که رابط کاربری TouchWiz کاملاً چهره آن را پوشانده و گلکسی اس 4، شاهد ادامه همان فلسفه هستیم. برخی از ویژگی های جدید کاملاً نوآورانه هستند و البته برخی هم شاید هرگز استفاده نشوند. در اینجا به تعدادی از آنها می پردازیم:

  Smart Scroll. حتما آن شایعات قبلی که در مورد ردگیری حرکت چشم و اسکرول خودکار صفحه بودند را خوانده اید. شاید سامسونگ در حال کار بر روی چنین ویژگی جدیدی بوده باشد ولی هنوز آن را آماده یک محصول مهم نکرده. در عوض تلفن شما می تواند متوجه شود که چه موقع در حال نگاه کردن به آن هستید و سپس با کج کردن آن به بالا یا پایین، اسکرول صفحه انجام می پذیرد. بنابراین ترکیبی از تشخیص با استفاده از دوربین جلو و حرکت فیزیکی در این زمینه به کار گرفته شده.

  Smart Pause. این ویژگی به خوبی کار می کند. تصور کنید که در حال تماشای یک ویدیو هستید، وقتی سرتان را به سمتی دیگر بچرخانید و یا نگاه شما از نمایشگر دور شود، پخش ویدیو به طور خودکار متوقف خواهد شد. البته برای شروع مجدد پخش آن، باید نمایشگر را لمس کنید.

  Air View و Air Gesture. سامسونگ در این زمینه از گلکسی نوت 2 چیزهایی را برای پرچمدار جدیدش قرض گرفته. با گلکسی اس 4 کافی است انگشت خود را بدون تماس فیزیکی، با فاصله نزدیک در سطح نمایشگر نگه دارید تا یک پیش نمایش از عکس، ایمیل، پیام دریافتی یا متن داخل مرورگر مشاهده کنید. این ویژگی را با نام Air View می شناسیم.

اما در عین حال زمان هایی هست که نمی توانید یا نمی خواهید با لمس نمایشگر دستورات را منتقل کرده یا کارهای خود را انجام دهید. در چنین وضعیت هایی با حرکت دست در مقابل تلفن یعنی انجام Air Gesture ها، می توانید تلفن را کنترل کنید. به عنوان مثال برای حرکت بین صفحات مرورگر یا حرکت بین آهنگ ها یا کلیپ ها، می توانید دست تان را از راست به چپ یا بالعکس در مقابل تلفن حرکت دهید. با حرکت از بالا به پایین هم امکان اسکرول را خواهید داشت. با تکان دادن دست در مقابل تلفن نیز، تماس دریافتی وصل شده و می توانید به آن پاسخ بگویید.

  برنام امنیتی Knox. اگر از تلفن خودتان همزمان برای کارهای شخصی یا کارهای شغلی استفاده می کنید، Knox به کمک شما می آید تا دو فضای مختلف برای زندگی و کار داشته باشید. به این شکل که موارد مرتبط با شغل شما را در فضای امن و محافظت شده با رمز قرار می دهد ولی موارد غیر کاری را همچنان بدون رمز در دسترس قرار می دهد.

  چند ویژگی دیگر. S Translator یک سرویس ترجمه داخلی است که هم برای ترجمه صوتی و هم برای ترجمه متنی (در ایمیل، پیام و سرویس ChatON سامسونگ) به کار گرفته خواهد شد. البته گویا در جیمیل یا گوگل تاک به کار نخواهد آمد. Group Play هم به حداکثر 8 دستگاه امکان می دهد تا به طور مستقیم از طریق NFC به هم متصل شده و عکس و آهنگ به اشتراک بگذارند یا حتی در کنار هم بازی کنند. ویژگی Adapt Display را هم داریم که وقتی تلفن متوجه شود شما در حال مطالعه طولانی با رنگ پس زمینه سفید برای متن هستید، به طور خودکار رنگ را تیره می کند تا چشم شما کمتر خسته شود.

نوشته شده در 26 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 19:8| توسط حسین رستمی زاده|


جمعه های خود را چگونه می‌گذرانید؟ به پارک می‌روید؟ سینما را ترجیح می‌دهید؟ بعد از ظهر آرامی را کنار خانواده سپری می‌کنید؟ شاید بد نباشد برای یک روز هم که شده از کامپیوتر و گجت های خود دل بکنید و چشم بر روی زیبایی های زندگی بگشایید.

جملات بالا، حرف هایی درست و منطقی بود؛ حرف هایی که معمولا انتظار شنیدن آن را از بابابزرگ هایمان داریم. اما دوره زمانه عوض شده است. من به گجتم عشق می‌ورزم، شما چطور؟ لذت بازی کردن در یک روز تعطیل، بدون هیچگونه استرس و دغدغه ای را ما گیک ها به خوبی درک می‌کنیم. پس گجت های خود را آماده کنید تا با هیجان انگیز ترین بازی های هفته، لحظات خوشی را سپری کنیم.


Dead City

dead-city.jpg

طبق معمول بازی هایی با حضور زامبی ها، یک انفجار اتمی همه شهر را تبدیل به موجوداتی خونخوار کرده است و تنها شما جان سالم به در برده اید. در این بازی، زامبی ها در جای جای صفحه نمایشگر شما حضور دارند و باید با سرعت عمل بالایی آن ها را نابود کنید. علاوه بر تیراندازی و هدشات کردن زامبی ها، می توانید در شرایطی که تعداد دشمنان زیاد می شود، درخواست کمک هوایی کنید و یا اگر ماشینی را در شهر مشاهده کردید، آن را روشن کرده و با آن از روی زامبی ها رد شوید.

قیمت: رایگان / دانلود از کافه بازار برای اندروید (با حجم ۲۷ مگابایت) - دانلود از اپ استور برای آیفون و آیپد (با حجم ۳۱ مگابایت)

Mini Ninjas

mini-ninjas.jpg

شاید خیلی از شما هم با من هم عقیده باشید که جذابیت نینجاها از زامبی ها برای بازی های موبایل بیشتر است. در این بازی به اکیپ نینجاهای کوچک بپیوندید و در حال دویدن راه خود را از میان سامورایی های خبیث باز کنید و با استفاده از مهارت های نینجایی خود به جنگ اژدها بروید. محیط این بازی بسیار سرگرم کننده طراحی شده و ساعت ها شما را به خود مشغول خواهد کرد.

قیمت: ۰.۹۹ دلار برای آی او اس - نسخه دمو رایگان برای اندروید / دانلود از گوگل پلی برای اندروید (با حجم ۴۲ مگابایت) - دانلود از اپ استور برای آیفون و آیپد (با حجم ۳۶ مگابایت)

Ridiculous Fishing

fishing.jpg

ماهیگیری معمولا یک کار حوصله سر بر محسوب می شود. کاری که معمولا از حوصله ما جوان ها خارج است. اما در این بازی با سبکی جدید از ماهیگیری مواجه می شوید. قلاب خود را به درون آب بیندازید و با حرکت دادن دستگاه، تا جایی که می توانید بدون برخورد به ماهی ها آن را پایین ببرید. سپس با بالا کشیدن طناب، باید سعی کنید تعداد هرچه بیشتری ماهی را با قلاب خود شکار کنید. در طول مراحل بازی، امکانات و قلاب های جدیدی در اختیارتان قرار می گیرد که لذت بازی را دو چندان می کند. قیمت: ۲.۹۹ دلار / دانلود از اپ استور برای آیفون و آیپد (با حجم ۴۸ مگابایت)

nowruz-game.jpg

نوشته شده در 26 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 19:8| توسط حسین رستمی زاده|


هنوز 2 ساعت بیشتر از پایان مراسم سامسونگ برای رونمایی از گلکسی اس 4 نگذشته ولی تعجب نکنید که چینی ها در کالبدشکافی این محصول هم سریع ظاهر شده اند و حالا زودتر از اکثر گجت های دیگر، شاهد اجزا و قطعات داخلی آن هستیم.

البته این کالبدشکافی مربوط به نسخه دو سیم کارت مخصوص چین است ولی تفاوت ها با نسخه جهانی نباید چندان زیاد باشد. در ادامه مطلب با عکس های بیشتر همراه ما باشید.

8558337700_0aed3f847f_o.jpg

8557229141_3843e9dfca_o.jpg

8557229107_61180cea37_o.jpg

8557229061_a7ebb00c76_o.jpg

8558337494_87b91a84fd_o.jpg

8558337438_575d51f00d_o.jpg

8558337392_805dca05ed_o.jpg

8557228875_1e265136af_o.jpg

8558337320_99b9683570_o.jpg

نوشته شده در 26 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 19:8| توسط حسین رستمی زاده|

Antivirus & ESET Smart Security


http://up.vbiran.ir/images/rk866wdas9smnp6jnuz.jpg

2013/3/15

Eset Smart Security And Antivirus

Username:TRIAL-83967966
Password:7xnekdn6ck

Username:TRIAL-83967971
Password:4a8b254cu4

Username:TRIAL-83968037
Password:4eh7erbfrp

Username:TRIAL-83969561
Password:7kc33xpv6e

Username:TRIAL-83969581
Password:7hf8e48h22

Username:TRIAL-83969588
Password:v63822b2ek

Username:TRIAL-83969616
Password:42a2sb7ebr

Username:TRIAL-83969630
Password:f8exu5ce8x

Username:TRIAL-83969633
Password:4ve77ep36a

Username:TRIAL-83969638
Password:bd78j24ed7

Username:TRIAL-83969642
Password:ecr2rjsbvf

Username:TRIAL-83969646
Password:32r84u6xts

Username:TRIAL-83969650
Password:5xb2afttc4

Username:TRIAL-83969656
Password:hxccsxvrak

Username:TRIAL-83969665
Password:h8f2ca2tab

Username:TRIAL-83969671
Password:j386u24jec

Username:TRIAL-83969679
Password:ans6dv53v2

Username:TRIAL-83969684
Password:6xc3smh8de

Username:TRIAL-83969686
Password:xac6xs7jck

Username:TRIAL-83969690
Password:7r67bcjxjh


[ 15 March, 2013] NOD32 latest escalation ID


Username:TRIAL-84037157
Password:hr3ks26end

Username:TRIAL-84037152
Password:8b8jfes3fh

Username:TRIAL-84037169
Password:eucmpembcv

Username:TRIAL-84037238
Password:v7efcejjfb

Username:TRIAL-84037120
Password:nf2f6mtpnu

Username:TRIAL-84037240
Password:phejhk8uff

Username:TRIAL-84037135
Password:dubk78xvbj




Username:TRIAL-84037117
Password:7b7hxa6ke6

Username:TRIAL-84037120
Password:nf2f6mtpnu

Username:TRIAL-84037122
Password:fs2jbsh2n3

Username:TRIAL-84037135
Password:dubk78xvbj

Username:TRIAL-84037137
Password:nhua8nxhun

Username:TRIAL-84037151
Password:4s2abf5hsv

Username:TRIAL-84037152
Password:8b8jfes3fh

Username:TRIAL-84037157
Password:hr3ks26end

Username:TRIAL-84037162
Password:d4kf7pjm7u

Username:TRIAL-84037169
Password:eucmpembcv

Username:TRIAL-84037172
Password:jtvdv2b8u7

Username:TRIAL-84037176
Password:6hxm8bntth

Username:TRIAL-84037192
Password:jr4kb6ttpr

Username:TRIAL-84037195
Password:2vtjfhhxxf

Username:TRIAL-84037224
Password:babkes5tj8

Username:TRIAL-84037229
Password:43n7nksjc4

Username:TRIAL-84037232
Password:3uuk2n6c2t

Username:TRIAL-84037236
Password:5uec7auah5

Username:TRIAL-84037238
Password:v7efcejjfb

Username:TRIAL-84037240
Password:phejhk8uff



Username:TRIAL-84037135
nod32key:dubk78xvbj

Username:TRIAL-84037137
nod32key:nhua8nxhun

Username:TRIAL-84037151
nod32key:4s2abf5hsv

Username:TRIAL-84037152
nod32key:8b8jfes3fh

Username:TRIAL-84037157
nod32key:hr3ks26end

Username:TRIAL-84037162
nod32key:d4kf7pjm7u

Username:TRIAL-84037169
nod32key:eucmpembcv

Username:TRIAL-84037172
nod32key:jtvdv2b8u7

Username:TRIAL-84037176
nod32key:6hxm8bntth

Username:TRIAL-84037192
nod32key:jr4kb6ttpr

Username:TRIAL-84037195
nod32key:2vtjfhhxxf

Username:TRIAL-84037224
nod32key:babkes5tj8

Username:TRIAL-84037229
nod32key:43n7nksjc4

Username:TRIAL-84037232
nod32key:3uuk2n6c2t


Nod32 and ESET - Username and Password

Username: TRIAL-84037117
Password: 7b7hxa6ke6

Username: TRIAL-84037120
Password: nf2f6mtpnu

Username: TRIAL-84037122
Password: fs2jbsh2n3

Username: TRIAL-84037135
Password: dubk78xvbj

Username: TRIAL-84037137
Password: nhua8nxhun

Username: TRIAL-84037151
Password: 4s2abf5hsv

Username: TRIAL-84037152
Password: 8b8jfes3fh

Username: TRIAL-84037157
Password: hr3ks26end

Username: TRIAL-84037162
Password: d4kf7pjm7u

Username: TRIAL-84037169
Password: eucmpembcv

Username: TRIAL-84037172
Password: jtvdv2b8u7

Username: TRIAL-84037176
Password: 6hxm8bntth

Username: TRIAL-84037192
Password: jr4kb6ttpr

Username: TRIAL-84037195
Password: 2vtjfhhxxf

Username: TRIAL-84037224
Password: babkes5tj8

Username: TRIAL-84037229
Password: 43n7nksjc4

Username: TRIAL-84037232
Password: 3uuk2n6c2t

Username: TRIAL-84037236
Password: 5uec7auah5

Username: TRIAL-84037238
Password: v7efcejjfb

Username: TRIAL-84037240
Password: phejhk8uff


Username:TRIAL-84153912
Password:5se43xv8n8

Username:TRIAL-84153918
Password:6k88hn2xub

Username:TRIAL-84153947
Password:hxpafvkue3

Username:TRIAL-84152832
Password:pn64ak6v7b

Username:TRIAL-84152835
Password:6sx2exu3f3

Username:TRIAL-84152857
Password:ecmuuhc8tr

Username:TRIAL-84037117
Password:7b7hxa6ke6

Username:TRIAL-84037120
Password:nf2f6mtpnu

Username:TRIAL-84037122
Password:fs2jbsh2n3

Username:TRIAL-84037135
Password:dubk78xvbj

Username:TRIAL-84037137
Password:nhua8nxhun

Username:TRIAL-84037151
Password:4s2abf5hsv

Username:TRIAL-84037152
Password:8b8jfes3fh

Username:TRIAL-84037157
Password:hr3ks26end

Username:TRIAL-84037162
Password:d4kf7pjm7u

Username:TRIAL-84037169
Password:eucmpembcv

Username:TRIAL-84037172
Password:jtvdv2b8u7

Username:TRIAL-84037176
Password:6hxm8bntth

Username:TRIAL-84037192
Password:jr4kb6ttpr

Username:TRIAL-84037195
Password:2vtjfhhxxf

Username:TRIAL-84037224
Password:babkes5tj8

Username:TRIAL-84037229
Password:43n7nksjc4

Username:TRIAL-84037232
Password:3uuk2n6c2t

Username:TRIAL-84037236
Password:5uec7auah5

Username:TRIAL-84037238
Password:v7efcejjfb

Username:TRIAL-84037240
Password:phejhk8uff

Username:TRIAL-83967966
Password:7xnekdn6ck

Username:TRIAL-83967971
Password:4a8b254cu4

Username:TRIAL-83968037
Password:4eh7erbfrp

Username:TRIAL-83969561
Password:7kc33xpv6e

Username:TRIAL-83969581
Password:7hf8e48h22

Username:TRIAL-83969588
Password:v63822b2ek

Username:TRIAL-83969616
Password:42a2sb7ebr

Username:TRIAL-83969630
Password:f8exu5ce8x

Username:TRIAL-83969633
Password:4ve77ep36a

Username:TRIAL-83969638
Password:bd78j24ed7

Username:TRIAL-83969642
Password:ecr2rjsbvf

Username:TRIAL-83969646
Password:32r84u6xts

Username:TRIAL-83969650
Password:5xb2afttc4

Username:TRIAL-83969656
Password:hxccsxvrak

Username:TRIAL-83969665
Password:h8f2ca2tab

Username:TRIAL-83969671
Password:j386u24jec

Username:TRIAL-83969679
Password:ans6dv53v2

Username:TRIAL-83969684
Password:6xc3smh8de

Username:TRIAL-83969686
Password:xac6xs7jck

Username:TRIAL-83969690
Password:7r67bcjxjh


Username: TRIAL-84158868
Password: 76dnuk7vt6

Username: TRIAL-84158872
Password: stdv7vja2z

Username: TRIAL-84158877
Password: hkphepa5h8

Username: TRIAL-84158883
Password: vkrtv7bz1i

Username: TRIAL-84158889
Password: tubpaxpi03

Username: TRIAL-84158894
Password: 4c4rmf45th

Username: TRIAL-84158900
Password: xnmm28f1qs

Username: TRIAL-84158905
Password: 86epcrt2wd

Username: TRIAL-84158907
Password: 3feshvh3ef

Username: TRIAL-84158911
Password: 5e2kph85tg

Username: TRIAL-84158914
Password: jkrhvuv360

Username: TRIAL-84158917
Password: 2rjf5ak6hb

Username: TRIAL-84158919
Password: s4jkaea27u

Username: TRIAL-84158923
Password: epjskrna2r

Username: TRIAL-84158926
Password: uucrs5c90p

Username: TRIAL-84158930
Password: xtvh2p3d4t

Username: TRIAL-84158935
Password: 7bnjc8ea2w

Username: TRIAL-84158938
Password: s2nsnjs36y

Username: TRIAL-84158940
Password: 4m8ep2as45

نوشته شده در 26 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 19:8| توسط حسین رستمی زاده|


اتومبیل های هیبرد روز به روز طرفداران بیشتری پیدا می کنند اما وقتی مک‌لارن اتومبیل هیبریدی بسازد اوضاع کاملا متفاوت می شود. بنابراین McLaren P1 لقب سریع ترین خودروی هیبریدی جهان را به خود اختصاص داده است.

مدل P1 تنها طی ۱۷ ثانیه از سرعت صفر به ۳۰۰ کیلومتر در ساعت می رسد و اگر مدل دو صندلی را انتخاب کنید تنها طی ۳ ثانیه از سرعت صفر تا ۱۰۰ می رسید و حداکثر سرعت هم ۳۵۰ کیلومتر در ساعت است.

مجموع موتور بنزینی و برقی این خودرو ۹۰۳ اسب بخار قدرت دارد و اگر بنزین تمام کنید حدود ۲۰ کیلومتر می توانید با باطری ها به مسیر ادامه دهید تا به پمپ بنزین برسید.


McLaren-P1-Car1_n.jpg

البته منتظر تولید انبوه چنین شاهکاری نباشید و قرار است تنها ۳۷۵ عدد از آنها تولید شود و قیمت شروع برای هر کدام از آنها حدود یک میلیون و سیصد هزار دلار است!

نوشته شده در 17 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 16:53| توسط حسین رستمی زاده|

  دو در شیشه ای در طبقه یازدهم مقر گوگل در نیویورک از هم باز شدند و خانمی به خوشامد گویی جاشوا توپولسکی (سردبیر The Verge) آمد. این هم یک نمونه عادی از برخوردهای انسانی است. قد معمولی، هیکل باریک؛ چشم هایی براق و کنجکاو. به جلو خم شد تا با او دست بدهد و تازه در این لحظه بود که جاشوا متوجه دستگاهی که به جای عینک روی صورتش بود شد: یک نوار باریک از جنس آلومینیوم و پلاستیک، با یک لنز دوربین و منشوری شیشه ای در زیر خط ابرو. شما آن را با نام گوگل گلس می شناسید.


آنچه که تا یک سال پیش چیزی سر تا پا عجیب و غریب به شمار می آمد و تا 18 ماه قبل فقط یک محصول تجربی بود، حالا کم کم دارد خودش را یک محصول واقعی جا می زند. محصولی که تا پایان سال در دست ها (یا شاید بهتر باشد بنویسیم روی صورت) مشتریان قرار خواهد گرفت. یک گونه کاملاً جدید از کامپیوتر؛ پوشیدنی، طراحی شده برای کاهش حواس پرتی، خلق شده برای ارائه امکان برقراری ارتباط و ضبط کردن با حسی کاملاً طبیعی. یک محصول ضد تلفن هوشمند. چیزی که درک ما از چگونگی تعامل با تکنولوژی را ز کل عوض می کند.

وقتی خوشامدگویی تمام شد تا جاشوا به گفتگو با اعضای تیم سازنده و بررسی این دستگاه نا مانوس بپردازد، ذهنش بر روی یک -و فقط یک- سوال متمرکز بود: آیا مردم دلشان خواهد خواست که این دستگاه جدید را در جامعه به چشم بزنند؟

یک تجربه واقعی با گوگل گلس...


مکاشفه ای در باب پیدایش این عینک  

0x600 (3).jpg

پروژه عینک گوگل تقریباً سه سال پیش توسط «بابک پرویز» تاسیس شد و اینک هم توسط او هدایت می شود. گوگل گلس جزئی از ابتکارات آزمایشگاه X گوگل به شمار می رود، آزمایشگاهی که -در بین خیلی چیزهای دیگر- مسئول خودروهای بی نیاز از راننده و شبکه های عصبی گوگل هم هست. اما بر خلاف دیگر پروژه های علمی-تخیلی-حماسی این شرکت، پروژه عینک زودتر از آنچه که فکرش را می کردیم دارد به دنیای واقعی و زندگی روزمره وارد می شود.

گوگل در جریان کنفرانس توسعه دهندگانش در سال گذشته نمونه اولیه آن را در قالب برنامه اکتشافی به حضار ارائه کرد و درست در روزهای اخیر در امریکا یک کمپین توییتر برای مشتریان احتمالی راه انداخته که در آن از آنها خواسته شده چگونگی کاربرد احتمالی این تکنولوژی جدید را شرح دهند. به نظر می رسد در یک مرحله بتای تهاجمی هستیم -چیزی که وقتی پای گوگل در میان است، کسی از شنیدنش متعجب نمی شود.

جاشوا در شُرف آزمایش شخصی عینک گوگل بود ولی قبل از آن، سوال هایی داشت.

در اتاقی با محیط دلپذیر و مطبوع -طبق استانداردهای گوگل- نشسته بود که خودش را مقابل دو تا از بازیگران مهم روند توسعه این پروژه یافت، مدیر محصول آقای استیو لی و طراح ارشد صنعتی خانم ایزابل اولسن. استیو و ایزابل یک زوج قانع کننده برای ایفای نقش سخنگویی گروه بودند. استیو آدمی است هیجانی با چشم هایی که هر بار در مورد عینک گوگل حرف می زند، می درخشند. ایزابل کم حرف تر است ولی وقتی به سخن می آید، با یک روحیه به شدت مشتاق به تعریف از محصول می پردازد. موهای شدیداً قرمزی هم دارد و با حرارت در مورد "طراحی" صحبت می کند، چیزی که این روزها به روندی واگیردار در گوگل تبدیل شده.

جاشوا در حالی که پرسش خود در مورد طراحی محصول را جلوی پیشانی اش آویزان کرده، این مطلب که اساسا پروژه عینک گوگل چرا شروع شد را به میان می آورد و واضح است که دلیل آن، ساختن یک گجت با کلاس نبوده. استیو سعی می کند این طور قضیه را توضیح دهد:

«اصلا چرا ما روی عینک کار می کنیم؟ همه ما می دانیم که مردم عاشق وصل بودن [به اینترنت و دیگران] هستند. اعضای خانواده همیشه برای هم پیام می فرستند، طرفداران ورزشی نتایج زنده بازی های تیم محبوب شان را دنبال می کنند. اگر از افراد دائما در حال سفر باشید، باید همیشه از وضعیت پروازها مطلع باشید، و غیره. خب، تکنولوژی به ما امکان می دهد که به این شیوه ها همیشه به دنیا متصل باشیم. اما در حال حاضر یک مشکل بزرگ، خود آن حواس پرتی هایی است که تکنولوژی باعث شان می شود. اگر پدر یا مادر هستید، بگذارید فرض کنیم که مثلا دارید عملکرد فرزندتان در یک بازی فوتبال یا سرودخوانی را تماشا می کنید؛ در چنین مواقعی دوستان و آشنایان [بچه هایی که دارند تفریح می کنند] یک دوربین دارند تا آن لحظه را ثبت کنند. ولی حدس بزنید چی؟ [حتی موقع ضبط با دوربین] باز هم دارید [واقعه زنده را] از دستش می دهید.»

glass-4-300.jpg

قضیه را گرفتید؟ نه؟ ببینید بشر از زمان ظهور آیفون و انقلاب جدید در حوزه موبایل دارد یک مشکل تازه را تجربه می کند و آن عبارت است از اینکه: هیچ کس واقعاً به کار اصلی که دارد انجام می دهد، دقت نمی کند یعنی نمی تواند دقت بکند. انگار همه در حال نگاه کردن به چیزی دیگر یا نگاه کردن از دریچه چیزی دیگر به موضوع اصلی هستند. آن لحظه های نابی که به تماشای کنسرت گروه محبوب تان یا اجرای زنده فرزندتان نشسته اید، یا دارند از دریچه لنز یک دستگاه دیگر ثبت می شوند که بین شما و سوژه قرار گرفته، یا مدام به خاطر آگاه سازی هایی که روی گجت تان دریافت می کنید آن لحظات هم منقطع می شوند. یک کلام، ختم کلام: ورودی های مزاحم دنیای بیرون، مدام دارند چیزی را که "لحظات شخصی یا خصوصی" ما نام دارد بر هم می زنند. درست مثل صدای یک موتورسیکلت قراضه که نصفه شب، با صدای غژ از زیر پنجره اتاق خواب رد می شود.

استیو در تکمیل حرفش می گوید: «به خودمان گفتیم، چطور است تکنولوژی را به حواس آدم ها نزدیک تر کنیم. چطور است کاری کنیم سریع تر اطلاعات را دریافت کنند یا به اینترنت وصل شوند ولی -با یک طراحی خاص- طوری این کار را بکنیم که وقتی در حال تعامل با تکنولوژی نیستند، وسیله مزاحم شان نشود. این گونه بود که به عینک رسیدیم.» جاشوا نمی تواند از منشور معلق بالای چشم استیو، چشم بر دارد. استیو ادامه می دهد: «این یک تکنولوژی پوشیدنی جدید است. یک روش بسیار جاه طلبانه برای رفع این مشکلی که گفتم، و در اصل زیر بنای کار ما بر روی عینک بوده.»

بسیار خوب، قضیه را گرفتیم. ما همگی پریشان شدگان توسط گجت های مان هستیم. داریم تمام لحظات زندگی خود را از دست می دهیم. مطمئناً این یک مشکل است ولی چیز جدیدی نیست. این اولین باری نیست که بشر با یک تکنولوژی جدید پریشان شده. آدم های نسل قبل فکر می کردند رادیوی خودرو باعث می شود راننده ها از جاده به بیرون پرت شوند. مثل آن موقع، الآن هم می توانیم خودمان را آدم کنیم (یا به عبارتی وفق دهیم) تا از پریشانی در آییم. مگر نه؟

خب، شاید آره، شاید هم نه. ولی پر واضح است که تیم مهندسی پروژه عینک گوگل نمی خواهند منتظر شوند تا ما راهی برای این مشکل بیابیم. ایزابل درباره لحظه ای می گوید که ایده مفهومی این طرح برای اش ملموس شد: «من در سانفرانسیسکو زندگی می کنم و هر روز به مانتین ویو می روم و آنجا این ایستگاه ها را داریم. یک روز که به سر کار می رفتم، در ایستگاه دیدم که نه 10 نفر، بلکه 15 نفر اینطوری ایستاده اند.» سرش را پایین می اندازد و ادای کسی را در می آورد که با انگشتش روی نمایشگر تلفن وَر می رود: «می دانید، من دلم نمی خواهد این کار را بکنم. نمی خواهم چنین آدمی باشم. همان موقع بود که تسلیم شدم و گفتم: "باشد، باید این ایده را عملی کنیم." کار گنده ای ست. دیوانه وار است. ولی ما فکر می کنیم می شود یک محصول با حال ساخت.»

گنده و دیوانه وار واژه های درستی هستند، به خصوص بعد از اینکه استیو می گوید که انتظار کمپانی، عرضه گوگل گلس به عنوان یک محصول مصرفی تا پایان سال است.

طراحی با معیارهای گوگل  

glass-300-3.jpg

لطفا برای چند لحظه عینک های معمولی را فراموش کنید. همین طور عینک های قاب درشت جوان های مد پرست امروزی را. عینک گرد جان لنون را هم بی خیال شوید. حتی بیایید تصور کنیم هیچ عینکی وجود ندارد. هیچ هیچ. اصلاً عینک تا الآن اختراع نشده. قبول؟ پس فقط برای اینکه در تمام مسیر این مقاله، دست ها و پا ها داخل وسیله نقلیه باشد یا به عبارت بهتر تمام حواس تان در چهارچوب منطق این نوشته باقی بماند، حس طنز من را سرکوب نکنید. بسیار خوب؛ صدای ناقوس، و اینک... عینک توسط گوگل اختراع شد.

طراحی عینک گوگل -واقعاً- بسیار زیبا است. برازنده، با سلیقه و در سطح بالا. در عین حال که انسانی است، کمی هم مریخی است. مربوط به آینده ولی نه خارج از زمان معاصر؛ یعنی این طور نیست که بگوییم کسی از سال 2013 توانسته تصور کند که عینک های سال 2113 چطور خواهند بود و سپس آن را بسازد (جای تعجب است که بعضی ها مقاله می نویسند یا ترجمه می کنند و در آن، آینده آیفون را تا سال 2050 را پیش بینی می کنند؛ کسی چه می داند، شاید آینده نگری را هم کاری از سنخ نسخه پیچیدن پنداشته اند.م)

طراحی عینک گوگل، آسوده و چالاک به طراحی محصولات اپل تنه می زند. نه، حتی در بعضی جهات فراتر از دستاوردهای اخیر اپل هم هست. یک طراحی جسورانه، مبتکرانه، سرزنده و شاد، و در عین حال همچنان در نهایتِ سادگی. جنس بدنه، حس خوبی را هم به دست و هم به سر شما منتقل می کند، محکم ولی به طرزی غافلگیر کننده سبک و راحت. اگر گوگل بتواند به همین روند ادامه دهد شاید به زودی به جای "معیارهای طراحی اپل" بگوییم "معیارهای طراحی گوگل." حتی بسته بندی این محصول هم فکورانه است.

0x600.jpg

کلیت این سیستم فقط از چند قطعه تشکیل شده. بدنه اصلی عینک از پلاستیکی است که یک حس نرم بودن را القا می کند و سه بخش باتری، قلب پردازشی و وزنه تعادلی را در بر دارد. اگر می پرسید وزنه تعادلی چیست، یک بخش پلاستیکی در انتهای دسته سمت راست دستگاه است که پشت گوش قرار می گیرد و کارکردش به خوبی از اسمش پیدا ست؛ ایجاد توازن در طول دسته.

فریم از یک نوار باریک فلزی ساخته شده که بخش بیرونی کمان عینک را تشکیل می دهد (بخش داخلی از جنس همان پلاستیک ذکر شده است) و البته که پدهای بینی و دسته های روی گوش هم برای استراحت مطلق دستگاه روی صورت کاربر تعبیه شده اند.

glass-detail-300.jpg

گوگل نسخه اول دستگاه را در رنگ های مختلفی ساخته. به خاطر اینکه برای دیدن عکس ها بین صفحات مختلف مقاله جا به جا نشوید از خودمان خلاقیت نشان داده و آنها را در اینجا ذکر می کنیم: خاکستری، سیاه، سفید، آبی روشن و نارنجی (چه انتخاب دلچسبی ست این آخری).

جاشوا حسابی بر سر رنگ ها با استیو و ایزابل شوخی می کند. اگر قرار باشد سبک نامگذاری گوگل رعایت شود، اسم مدل خاکستری را باید بگذاریم: مغز مداد؛ مدل آبی روشن هم حتماً می شود عقیق؛ مدل سفید هم برف... نه، نه، مه روی دریا. برای مدل نارنجی، نارنگی چطور است؟ (حتی فکرش را هم نکنید!)

اگر بخواهیم جدی باشیم، نام های مناسبی می شود انتخاب کرد. مثلاً برای مدل نارنجی می شود تنگرین را انتخاب کرد که هم به معنای نارنگی و هم نام نوعی صدف به همین رنگ است. به هر حال بگذریم.

گفتگوی جاشوا با استیو و ایزابل به اهمیت رنگ وسایلی که روزانه از آنها استفاده می کنیم می رسد. ایزابل می گوید: «این یکی از آن چیزهایی است که این طوری بهش فکر می کنم "خب حالا هر چی؛ ولی واقعاً مهم است." اما در عین اهمیت، در اولویت دوم قرار دارد. البته ما متوجه شده ایم که بخش بزرگی از میزان وابسته شدن مردم به دستگاه ها، مربوط به رنگشان است.»

و واقعاً هم در این میان، یک جادوی بزرگ در کار است. وقتی خودتان این دستگاه را از نزدیک ببینید، این پرسش در سرتان شکل می گیرد که کدام رنگ بیشتر از بقیه رنگ ها به «من» نزدیک است؟ شاید مثل موقعی که عینک آفتابی انتخاب می کنید نباشد ولی تقریباً مشابه است چون قرار است نسبت به این دستگاه هم حس تعلق داشته باشید.

جالب است بدانید که ایزابل اصلاً برای همین پروژه بود که از استودیوی طراحی Yves Behar جدا شد و به گوگل پیوست. وقتی او به پروژه عینک اضافه شد، گوگل گلس یک عینک مضحک با فریم سفید، یک جفت شیشه، منشور پخش تصاویر و یک صفحه مدار گنده بود. عکسی که در زیر می بینید، دوران نو باوگی گوگل گلس را نشان می دهد، یعنی نمونه اولیه عینک گوگل.

GoogleGlass_19.jpg

این وظیفه ایزابل بود تا گوگل گلس را به وسیله ای تبدیل کند که مردم، حتی قبل از اینکه بخواهند آن را داشته باشند، قادر باشند آن را به صورت بزنند. به عنوان مثال، حتی اگر بخواهید هم قادر نخواهید بود دستگاه بالا را به صورت بزنید. البته ایزابل می گوید که هنوز هم چالش هایی وجود دارد.

نسخه اکتشافی عینک گوگل که کمپانی معرفی کرد، تجهیزات قابل تعویض عینک آفتابی را داشت که به راحتی نصب یا جدا می شوند و باید اعتراف کرد که این، ظاهر قابل قبول تری به گوگل گلس داده. شما حتی می توانید دستگاه را از هم باز کنید. یعنی مغز متفکر (بخش جعبه مانند متصل به منشور) را از فریم جدا کنید. به این شکل می شود از یک فریم دیگر که مناسب گوگل گلس باشد به همراه بخش اصلی استفاده کرد تا کمی ظاهر آن تغییر کند.

ایزابل و استیو صحبتی درباره این که آیا در حال همکاری با Ray-Ban یا Tom Ford برای ساخت فریم های سازگار با گوگل گلس هستند، نمی کنند. ولی نیویورک تایمز خبر از مذاکره با Warby Parker می دهد.

خلاصه پر واضح است که گوگل تلاش خود را کرده تا نه فقط این گجت جدید قابل پوشیدن باشد، بلکه دل مردم را هم برباید. باید گفت موفق هم شده.


نوشته شده در 17 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 16:53| توسط حسین رستمی زاده|


در حال برنامه ریزی برای یک پیک نیک هیجان انگیز هستید؟ مکان جدیدی را برای گردش و کاوش انتخاب کرده اید؟ در پیدا کردن راه دچار مشکل می شوید؟ بهتر است این مچ بند را به پای خود بسته و دیگر نگران پیدا کردن راه درست نباشید. 



این قطب نما که به صورت یک مچ بند لرزشی است همیشه شما را در پیدا کردن جهت شمال یاری می کند و دیگر احتیاجی نیست که دائما به عقربه قطب نما خیره شوید. 

مچ بند ارتعاشی دارای هشت موتور لرزشی است که فضای اطراف پای شما را به صورت مساوی احاطه کرده و قطب شمال را به شما نشان می دهد. سرانجام بدن شما، خود را با این لرزش منطبق کرده و شما راه درست را انتخاب می کنید. 

اگر نمی خواهید از قطب نماهای قدیمی و یا اسمارت فون خود برای پیدا کردن راه کمک بگیرید بهتر است به فکر خرید این قطب نما باشید
.

نوشته شده در 17 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 16:53| توسط حسین رستمی زاده|



به ترتیب جایگاه با این شرکت ها آشنا شده و دلایل توجه فورچون به آنها را بخوانیم. 

Cisco Systems  

Narenji-Fortune-50 (5).jpg

  رتبه در بین 50 شرکت: 49 
  رتبه در بین شرکت های فناوری: 11 
  امتیاز: 7.08 
  توضیح: موفقیت این شرکت به خاطر حضور چشمگیرش در بخش رایانش ابری است و سیسکو برای رقابت در این بازار چندین خرید بزرگ هم داشته. از جمله جدیدترین خدمات ارائه شده توسط این شرکت می توان به Quantum software portfolio اشاره کرد که کاربران (شرکت ها) را قادر می کند پردازش اطلاعات را در شبکه های موبایل و بی سیم خود گسترش داده و مورد استفاده قرار دهند. 

Facebook  

Narenji-Fortune-50 (4).jpg

  رتبه در بین 50 شرکت: 48 
  رتبه در بین شرکت های فناوری: 10 
  امتیاز: 7.00 
  توضیح: این شبکه اجتماعی توانست بعد از عرضه مصیبت بار سهامش در بورس خود را به ثبات برساند و اخیراً از جدیدترین محصول خود Graph Search پرده برداری کرده که به کاربران امکان می دهد جستجوی خود را در بین فعالیت های آنلاین دوستان شان نیز گسترش دهند. تحلیل گران پیش بینی می کنند این ویژگی جدید بتواند در زمینه جستجوهای تطبیقی، فیسبوک را قادر به رقابت با سایت هایی نظیر Yelp و LinkedIn کند. 

eBay  

Narenji-Fortune-50 (3).jpg

  رتبه در بین 50 شرکت: 47 
  رتبه در بین شرکت های فناوری: 
  امتیاز: 6.67 
  توضیح: احتمالاً با تاثیر گرفتن از پینترست، eBay اخیراً صفحه خانگی جدیدی را رونمایی کرده که داده های بسیار زیباتر و البته شخصی تری را در اختیار هر کاربر قرار می دهد. این تغییرات نتیجه عملکرد خوب شرکت و جبران افت قیمت سهام بوده که باعث رشد 70 درصدی آن در سال گذشته شد و ضرب شست خوبی به رقبایی نظیر آمازون نشان داد. 

Accenture  

Narenji-Fortune-50 (2).jpg

  رتبه در بین 50 شرکت: 44 
  رتبه در بین شرکت های فناوری: 
  امتیاز: 7.10 
  توضیح: این شرکت ایرلندی که در زمینه مشاوره در زمینه مدیریت جهانی، ارائه خدمات الکترونیکی و برون سپاری عملیات ها فعالیت می کند تقریباً سه چهارم شرکت های معظم فهرست فورچون 500 را به عنوان مشتری خود می بیند. رشد سالم و ثابت و کسب درآمد خالص 27.9 میلیارد دلاری در سال مالی 2012 از دلایل انتخاب آن به عنوان یکی از شرکت های تحسین شده فورچون هستند. Accenture همچنین یکی از بهترین مقصدها برای استخدام به شمار می رود و سالانه تقریباً رقم 850 میلیون دلار را خرج آموزش و توسعه توانایی کارمندان خود می کند. 

Intel  

Narenji-Fortune-50 (1).jpg

  رتبه در بین 50 شرکت: 42 
  رتبه در بین شرکت های فناوری: 
  امتیاز: 7.07 
  توضیح: یکه تاز تولید چیپ های پردازشی برای کامپیوترهای شخصی، سرانجام دارد بازوهای قدرتمند خود را به بخش های دیگر نیز می گستراند و در حال پیشرفت در طراحی چیپ برای محصولاتی است که جزو دستگاه های الکترونیکی شخصی به حساب می آیند؛ بعنی تلفن های هوشمند و تبلت ها. اخیراً اینتل پردازنده پر سرعت و کم مصرف Atom را با هدف حضور قوی در این دو بازار معرفی کرده و انتظار می رود سال 2013 سالی مهم برای حضور اینتل در این بازار جدید باشد. 

Samsung Electronics  

Narenji-Fortune-50 (6).jpg

  رتبه در بین 50 شرکت: 35 
  رتبه در بین شرکت های فناوری: 
  امتیاز: 6.5 
  توضیح: شرکت سامسونگ به خوبی توانست در سال 2012 حضور خود در دو بازار مهم تبلت و تلفن هوشمند را تعمیق ببخشد و در کنار اپل، سود چشمگیری از این بازارها کسب کند. این در حالی است که نوآوری های معرفی شده در نمایشگاه CES 2013 نوید بخش آینده ای روشن برای سامسونگ است. این شرکت کره ای به زودی جدیدترین نسل تلفن های رده بالای خود را معرفی خواهد کرد که پیش بینی فروش 100 میلیونی از آن در طول سال را دارد و می خواهد با پخش زنده، میدان تایمز نیویورک را نیز به میدان معرفی محصول جدید خود تبدیل کند. 

Microsoft  

Narenji-Fortune-50 (11).jpg

  رتبه در بین 50 شرکت: 17 
  رتبه در بین شرکت های فناوری: 
  امتیاز: 6.15 
  توضیح: در حالی که درآمدها در آخرین فصل مالی 5.3% رشد داشته اند، مایکروسافت که زمانی یکه تاز عرصه کامپیوترها بود اینک با گرایش کند مردم به سیستم عامل ویندوز 8 روبرو است و تبلت ها در حال بلعیدن سهم کامپیوترهای شخصی هستند. با این حال آفیس توانسته به عنوان سود آور ترین محصول این شرکت رشد مناسبی را هم در بخش تجاری و هم در بخش مصرفی تجربه کند. مایکروسافت هنوز چند جادوی دیگر مانند ایکس باکس و اسکایپ را در آستین دارد و در حال گسترش راهکارهای رایانش ابری خود نیز هست. انتظار می رود با خو گرفتن مصرف کنندگان به حضور چند جانبه ویندوز در بسترهای مختلف (کامپیوتر، تبلت، تلفن) مایکروسافت همچنان عملکرد با ثباتی را به نمایش بگذارد. 

IBM  

Narenji-Fortune-50 (10).jpg

  رتبه در بین 50 شرکت: 
  رتبه در بین شرکت های فناوری: 
  امتیاز: 7.37 
  توضیح: با وجود محیط پر چالش در صنعتی که آی بی ام در آن حضور دارد، این شرکت همچنان درآمدی با ثبات را از چندین بخش مختلف کسب کرده و رشد خیره کننده ای در حوزه تحلیل داده ها، رایانش ابری، و بازارهای در حال توسعه به نمایش گذاشته. همچنین رشد 11 درصدی در بازارهای منطقه ای نظیر برزیل، روسیه، هند و چین نوید بخش آینده ای روشن برای آی بی ام هستند. واتسون، این ابر کامپیوتر آی بی ام نیز اکنون به خدمت در بخش خدمات مربوط به سلامت و دستیاری پزشکان مشغول است و داده های زمانی را برای آنها پردازش می کند تا بتوانند بهترین درمان را برای بیماران انتخاب کنند. 

Amazon  

Narenji-Fortune-50 (9).jpg

  رتبه در بین 50 شرکت: 
  رتبه در بین شرکت های فناوری: 
  امتیاز: 7.28 
  توضیح: تنها چند رقیب برای این فروشگاه عظیم در افق صنعت خرده فروشی دیده می شوند. با قیمت های پایین، خدمات موثر برای مشتریان و رشد جغرافیایی سریع، آمازون بیشترین سود را از صنعت تجارت الکترونیک به خود اختصاص داده و فورچون نیز جف بزوس را به عنوان چهره سال خود در بخش کسب و کارها انتجاب کرد. کسی که نه تنها رشد خیره کننده ای را برای شرکتش رقم زده بلکه بخش هایی نظیر خدمات آنلاین و تبلت های کیندل را نیز ارتقا داده تا جایی که امروزه آمازون تنها یک شرکت خرده فروشی نیست و توانسته در بخش های مختلف با رقبایی نظیر Netflix (عرضه محتوا)، گوگل و اپل (تبلت ها) و فروشگاه های آنلاین محتوا در سطح دنیا رقابت کند. 

Google  

Narenji-Fortune-50 (8).jpg

  رتبه در بین 50 شرکت: 
  رتبه در بین شرکت های فناوری: 
  امتیاز: 8.01 
  توضیح: خورشید تابان دره سیلیکون همچنان جذاب ترین محل برای کار باقی مانده و در فهرست لینکدین برای استخدام، بیشترین تقاضا برای کار در یک شرکت مربوط به آن است. فورچون نیز آن را در صدر بهترین شرکت ها برای اشتغال قرار داده. نباید از نظر دور داشت که سیستم عامل اندروید برای دستگاه های موبایل توانسته در امریکا و کانادا -و البته کل دنیا- از iOS پیشی بگیرد و انتظار می رود تعداد اپلیکیشن های فروشگاه Google Play برای تبلت و تلفن نیز به زودی از App Store جلو بزنند. در صدر دستاوردها هم درآمد میلیاردی از ارائه تبلیغات آنلاین به چشم می آید که کارخانه پول سازی گوگل است. یوتوب نیز روزهای درخشانی را در پیش رو دارد. 

Apple  

Narenji-Fortune-50 (7).jpg

  رتبه در بین 50 شرکت: 
  رتبه در بین شرکت های فناوری: 
  امتیاز: 8.24 
  توضیح: اپل اخیراً روزهای سختی را به واسطه مشکلات نقشه iOS و سقوط سهام خود تجربه کرده. با این حال، از لحاظ مالی با ثبات و عالی باقی مانده. سود 13 میلیارد دلاری در آخرین فصل مالی، لقب سودآورین ترین شرکت در طول تاریخ را برای اپل به ارمغان آورده. در عین حال پایگاه قوی در بین مشتریان وفادار این شرکت، سر باز زدن اپل از ورود به رقابت بر سر قیمت با پایین آوردن کیفیت و نیز تولید انبوه آیفون و آیپد که هنوز دستگاه هایی بسیار معتبر و محبوب به حساب می آیند، جایگاه اپل را تثبیت کرده. رقابت شاید سخت شده باشد ولی اپل همچنان جلودار است: در فصل پایانی سال مالی 2012 آیفون 5 بدل به پر فروش ترین تلفن هوشمند شد و در جایگاه دوم نیز آیفون 4S قرار گرفت که بیش از یک سال از معرفی آن می گذرد. رمز موفقیت اپل را باید در توانایی تولید انبوه محصولات با کیفیت دانست، به طوری که این شرکت هر سال در موعدی تقریباً ثابت محصولات جدیدی را به خط تولید خود افزوده و با تمام توان برای رساندن عرضه به تقاضا تلاش می کند. 

نوشته شده در 17 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 16:53| توسط حسین رستمی زاده|



و خب، به طبع دانشمندان، ما مردم عادی هم نمی دانیم که آنها به چه دردی می خورند :) 

 به ۵ مورد از عجیب ترین یافته های جدید دانشمندان بپردازیم که هنوز به هیچ دردی نمی خورند!


یک ماده با خواص جدید فیزیکی

original-1-001-500px-narenji-ir.jpg

در ماه ژانویه تیمی از محققان راجرز و MIT مقاله ای را در نشریه نیچرز منتشر کردند و در آن به توضیح یکی از خصوصیات جدید ماده پرداختند. هنگامی که مشغول کار با مقدار ناچیزی از ترکیب اورانیوم URu2Si2 فوق سرد بودند، دریافتند که این ماده چیزی با نام «تقارن واژگونگی-زمانی دوبل» یا double time-reversal symmetry را نقض می کند. تقارن واژگونگی زمانی عادی وضعیتی است که حرکت ذرات به صورت عادی طی زمان به شکل جلو و عقب رفتن دیده می شود. مغناطیس این روال را می شکند. زیرا اگر شما زمان را برعکس کنید، میدان مغناطیسی جهت عکس تولید را می کند. و برای برگرداندن حالت اصلی آنها باید زمان را دو بار برعکس کنید. 

این ماده جدید، تقارن واژگونگی زمان دوبل را نقض می کند. یعنی اینکه شما باید زمان را چهار بار برعکس کنید تا عادات آن به حالت اصلی ماده برگردد. البته این چیزی است که فعلا دانشمندان کاشف آن از خوشحالی در حال ذوق فراوان هستند. و اگر از خواندن سطرهای بالا حسابی سرتان به دوران افتاده نگران نباشید، شاید شما هم به نوعی خاصیت همین ماده را پیدا کرده اید! 

جالب اینکه دانشمندان کاشف این نوع جدید ماده، هنوز نتوانسته اند توضیح و نمونه فیزیکی درستی برای آن ترسیم کنند و شیوه کار آن را شرح دهند. یا اینکه معنای آن را به طور کامل بیان کنند. پس نگران خودتان نباشید.


وزن جهان هستی کمتر از آن چیزی است که فکر می کردیم

original-006-500px-narenji-ir.jpg

داستان به دهه ۱۹۷۰ برمی گردد، هنگامی که بهترین دانشمندان جهان تصمیم گرفتند دور هم جمع شوند و جرم جهان هستی را اندازه بگیرند. با این کار یک چالش واقعا اغراق آمیز و بزرگ پیش روی خودشان گشودند. با استفاده از بهترین درک و فهم و دانش شان از گرانش و دینامیک کهکشان ها، آنها با یک پاسخ از آزمایشگاه بیرون آمدند. یک پاسخ ناراحت کننده که پیش بینی می کرد جهان ما ممکن است از هم بپاشد. ما می دانیم که مواد در مدارهای کهکشان ها یک نقطه مرکزی دارند و حول آن می چرخنز که ما آن را مشاهده می کنیم. و این بدان معنی است که حرکت آنها نیروی گریز از مرکز کافی برای وقوع این از همپاشی را می تواند تولید کند. 

اما محاسبات نشان می دهد که در واقعیت جرم کافی در کهکشان ها وجود ندارد که نیروهای لازم برای ادامه حرکت گریز از مرکز به صورتی که ما آن را مشاهده می کنیم، تامین کند. لذا دانشمندان سرشان را می خارانند، کمی نگرانند، و با افتخار می گویدند که آن بیرون باید چیزی بیشتر از آنچه ما می بینیم وجود داشته باشد. و این همان چیزی است که در ورای تئوریی خوابیده که ماده تاریک را پیشنهاد می کند. 

البته یک مشکل باقی می ماند! در ۴۰ سال گذشته، هیچ کس نتوانسته وجود یا عدم وجود آن را اثبات کند. لذا مساله مطرح شده با محاسبات اولیه همچنان به قوت خود باقی است.


تاثیر placebo ( شبه دارو )

original-2-002-500px-narenji-ir.jpg

تغذیه یک فرد بیمار با شبه دارو (همان قرص الکی) که وی فکر می کند درمان دردش است، اغلب اوقات دقیقا همان تاثیری را روی سلامتی اش می گذارد که استفاده از داروهای واقعی می تواند داشته باشد. یعنی اینکه مجموعه ای از هیچ چیز، می تواند باعث بهبود سلامتی شما گردد. به صورت تئوری، این می تواند یک تکنیک قدرتمند درمانی باشد. 

اما آزمایش ها نشان داده اند که نوع «هیچ چیز»ی هم که شما دریافت می کنید مهم است: برای مثال هنگامی که داروی تقلبی با داروهای حذف اثرات مورفین جایگزین شد، سریعا اثرات مورفین برطرف شدند. مشاهدات و آزمایش ها نشان داده اند که تاثیر شبه دارو به نوعی زیست شیمی یا بیوشیمیایی است و تاثیر روان درمانی بر بیمار ندارد. و به جز این تا کنون تقریبا هیچ چیز دیگری درباره قدرت شبه دارو نمی دانیم. 

مطمئنا این داستانی واقعی است. درست است که این تاثیر به مردم کمک می کند تا بهتر شوند. اما هر چه بیشتر در این باره مطالعه می کنیم به یافته های کمتری می رسیم. محققان اکنون به دنبال رمزگشایی از این موضوع هستند که ذهن چگونه به صورت زیست-شیمیایی بر روی بدن تاثیری واقعی می گذارد. و تا کنون هیچ کس این موضوع را نمی داند.


دماهای کمتر از صفر مطلق

original-3-003-500px-narenji-ir.jpg

تا کنون همه دانشمندان با یکدیگر توافق کرده بودند که رسیدن به دماهای پایین تر از صفر مطلق غیرممکن است. به طور دقیق این سردترین چیزی است که ممکن است. اما در اواخر سال گذشته، تیمی از دانشمندان انستیتو مکس پلانک آلمان توانستند دمای یک ابر از اتمهای گازی شکل را به کمتر از منفی 273.15 سانتی گراد برسانند. در حقیقت این نتیجه بیش از هر چیز تغییری ناگهانی در تعریف دما بود. و شیوه ای که آنها با انرژی و آنتروپی (میزان بی نظمی ذرات) کنار آمدند. نیو ساینتیست در گزارش خود می آورد:

در حقیقت این امکان پذیر است که گرمای ذرات را بالا نگه داشت، در حالی که آنتروپی آنها را پایین آورد. زیرا این کار همبستگی انرژی-انتروپی را می شکند. این می تواند شیوه جدید پایین آمدن و منفی شدن دما باشد. جایی که توزیع انرژی معکوس می شود. به جای اینکه اغلب ذرات انرژی کمی داشته باشند و برخی از آنها انرژی بالایی داشته باشند، بسیاری از آنها انرژی بالایی دارند و تنها برخی از آنها انرژی کمی دارند.
و این منطق عجیب بود که به محققان انستیتو ماکس پلانک اجازه داد تا برای اولین بار اتم ها را در خلا به چنین دماهای پایینی (کمتر از صفر مطلق) برسانند. و البته به نظر می رسد که آنها هنوز هم نتوانسته اند با این موضوع کنار بیایند که حالا با این ذرات یخ زده چکار کنند!


گداخت (همجوشی) سرد

original-4-004-500px-narenji-ir.jpg

در سال ۱۹۸۹ دو دانشمند سرشناس (Fleischmann and Pons) اعلام کردند که به کشف برجسته ای نائل آمده اند: آنها توانستند در دمای معمولی اتاق، گداخت هسته ای را مشاهده کنند. این کشف در چشم به هم زدنی به عنوان یافته ای که می تواند تولید انرژی جهان را متحول کند در بوق و کرنا شد. اما بخش بد داستان اینجا بود که تجربیات آنها قابل تکرار و تولید دوباره نبود. اما آنها توانستند به دانشمندان این ایده و الهام را بدهند که با دقت و عمق بیشتری به مطالعه گداخت سرد بپردازند. 

جدای از آن، این فرآیند به صورت تئوری قابل انجام است. برای اینکه دو اتم با با یکدیگر ترکیب شده و در هم ادغام شوند، تنها کافی است به اندازه کافی به هم نزدیک شوند و به دفع متفابل الکتریکی شان فائق آیند. این دفع متقابل نتیجه ابر الکترون های درون مدار دو اتم است. 

معمولا این کار در دماهای بسیار بالا همانند مرکز خورشید به راحتی امکان پذیر است، اما فیزیک کوانتوم می گوید به دلیل موقعیت احتمالی میدان الکتریکی در اطراف اتم که باعث دفع می شود، حداقل این امکان وجود دارد که اتم ها بتوانند بدون نیاز به تزریق انرژی در دماهای بالا با یکدیگر ادغام شده و همجوشی کنند. یعنی اینکه در هر لحظه مکان هایی از اطراف یک اتم وجود دارند که شاید میدان الکتریکی در آنجا وجود نداشته باشد. 

و این امید بدان معنی است که یک گروه کوچک از دانشمندان هنوز در سایه مشغول کار بر روی آن هستند و سعی می کنند به همجوشی یا گداخت سرد دست یابند. اگر چه علی رغم نتایج گاه و بیگاهی که می آیند و می روند، شک و تردید به کار آنها باید بیش از این باشد. به طور بنیادین دلیل این امر آن است که حتی اگر تئوری کوانتوم به ما بگوید که چنین کاری ممکن است، هنوز هیچ کسی نمی داند چگونه از چنین شیوه همجوشی می توان استفاده کرد و نتیجه چنین همجوشی در مقیاس بزرگ چه خواهد بود.


و علاوه بر همه... بوزون هیگز

original-5-005-500px-narenji-ir.jpg

شوخی می کنید! ما مدت ها است می دانیم که این یکی چه کار می کند و به چه دردی می خورد. شاید هم واقعا نمی دانیم به چه کاری می آید و چرا دنبالش رفته اند!‌ :) 

نظر شما چیست؟

نوشته شده در 17 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 16:53| توسط حسین رستمی زاده|

Antivirus & ESET Smart Security

 

http://up.vbiran.ir/images/rk866wdas9smnp6jnuz.jpg


نود 32 آپدیت

Username:EAV-82509839 
Password:3tc6fj27ab

Username:EAV-82509842 
Password:knj8a7b53k

Username:EAV-82509850 
Password:v428ra8kk2

Username:EAV-82509854 
Password:mk86dru7d5

Username:EAV-82675976 
Password:6hrxxfb6br

Username:TRIAL-83349227
Password:b7dk32epst

Username:TRIAL-83349231
Password:d6xd8j5mb5

Username:TRIAL-83349234
Password:tbrbdxsrju

Username:TRIAL-83350602
Password:enbhc7vbha

Username:TRIAL-83350610
Password:s5nbub2m8f

Username:TRIAL-83350671
Password:js662etcv8

Username:TRIAL-83350674
Password:2xx57sjf6x

Username:TRIAL-83350693
Password:2u4bkx442h

Username:TRIAL-83350695
Password:s74dr5rc2n

Username:TRIAL-83350737
Password:7mfasdf4r7

Username:TRIAL-83351916
Password:f2eccm58j5

Username:TRIAL-83351926
Password:xx2f3pu3xv

Username:TRIAL-83351938
Password:rh58s8mext

Username:TRIAL-83351947
Password:8fncfad8ck

Username:TRIAL-83351958
Password:7k3dcpt635

Username:TRIAL-83351968
Password:pjkf4skxfu

Username:TRIAL-83351975
Password:8nx7fr2x8v

Username:TRIAL-83351982
Password:afpcxf3ndx

Username:TRIAL-83351996
Password:udt8u5hcc3

Username:TRIAL-83352000
Password:f4uf7euxac
نوشته شده در 17 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 16:53| توسط حسین رستمی زاده|

این تصویر Veneno است. جدیدترین خودروی شرکت مشهور ایتالیایی. یک ماشین ۴ میلیون دلاری قرار است فردا به صورت رسمی در نمایشگاه اتومبیل ژنو معرفی بشود اما رسانه ها نتوانسته اند تا آن زمان صبر کنند و خبر آن امروز لو رفته. پیش از آنکه درهای نمایشگاه باز شود.

ماشین جدید لامبورگینی ۷۵۰ اسب بخار قدرت دارد و حداکثر سرعت آن ۳۶۰ کیلومتر بر ساعت است. این خودرو در واقع بر اساس مدل Aventador ساخته شده که با قیمتی حدود ۴۰۰ هزار دلار فروخته می شود. موتور آن 6.5-liter V12 است و هفت دنده دارد. قیمت بسیار گران آن به خاطر بدنه آن است که لامبورگینی بیشتر آن را از فیبر کربن ساخته.

جالب است بدانید که فقط ۳ عدد از این خودرو ساخته خواهد شد بنابراین اگر دلتان می خواهد یکی از آنها را بخرید باید عجله کنید!


130227125622-lamborghini-veneno-front-geneva-620xb_n.jpg

بدنه این خودرو بسیار آیرودینامیک طراحی شده و لامبورگینی می گوید بخش جلویی اتومبیل مانند یک بال بزرگ عمل می کند و اتومبیل را به زمین می چسباند.


در مدلی که در نمایشگاه ژنو به نمایش درآمده از سه رنگ اصلی پرچم ایتالیا استفاده شده است. سفید، قرمز و سبز. این یک مدل آزمایشی است و فعلا به فروش نمی رسد.


130227055558-lamborghini-veneno-still-geneva-620xb_n.jpg

شرکت لامبورگینی به نامگذاری مدل هایش بر اساس گاوهای جنگی علاقه زیادی دارد. نام Veneno از یک نام اسپانیایی برای یکی از سریع ترین گاوهای مسابقه گرفته شده. این گاو خشمگین در سال ۱۹۱۴ یک قهرمان گاوبازی را در صحنه مسابقه کشته است.

نوشته شده در 17 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 16:53| توسط حسین رستمی زاده|

آیا تلفن های هوشمند امروزی را بدون قابلیت لمسی می توانید تصور کنید؟ اصلا این تکنولوژی چگونه کار می کند و در اسمارت فون ها و تبلت های امروزی از چه فناوری لمسی استفاده شده است؟ چه چیزی باعث افتراق میان تکنولوژی تاچ مورد استفاده در یک تلفن هوشمند با تلفن دیگر می شود؟ اینکه اپل می گوید در آیفون 5 از in-cell touch استفاده شده یعنی چه؟ و on-cell touch به کار رفته در نمایشگرهای Super AMOLED سامسونگ به چه معنایی است؟

در این مقاله سعی داریم به صورت خلاصه، اما تا حد لازم گویا به توضیح تکنولوژی لمسی مدرن مورد استفاده در ابزارهای همراه دور و اطراف مان بپردازیم که روز به روز و ماه به ماه نازک تر، سبک تر و حساس تر می شوند.

پس اگر شما هم به این موضوع علاقه مند بوده و به دنبال جوابی برای سوالات بالا می گردید


شرح کار تکنولوژی لمسی نوین

فناوری لمسی سالیان درازی است که در دنیای تکنولوژی وجود داشته و مورد استفاده قرار می گیرد، اما در ۵-۴ سال اخیر شاهد موج عظیم استفاده از آن در اسمارت فون ها و تبلت ها ها بوده ایم. با معرفی اولین آیفون اپل، دیدیم که اغلب شرکت ها به تکنولوژی capacitive touch یا لمسی خازنی روی آوردند. قبل از آیفون، کارخانه ها معمولا از تکنولوژی resistive touch یا لمسی مقاومتی استفاده می کردند و برخی از صفحات لمسی خارج از دنیای موبایل هم از تکنولوژی لمسی مادون قرمز بهره می بردند.

لمس خازنی امروزه تبدیل به یک هنجار و قاعده مرسوم شده است و تقریبا در تمامی تبلت ها و اسمارت فون ها مورد استفاده قرار می گیرد. بنابرین ما هم در مقاله مان تمرکز را بر تکنولوژی capacitive touch یا لمس خازنی و انواع جدید آن می گذاریم که باعث تحول این صنعت شدند. البته قبل از شروع داستان، بهتر است بدانیم که اصلا صفحه لمس خازنی چیست؟

به طور ساده، یک صفحه لمسی خازنی، شبکه ای نازک و شفاف از الکترود ها است. الکترودها به صورت رشته هایی در ردیف های عمودی و افقی قرار گرفته اند و در هر نقطه ای که همپوشانی صورت بگیرد، یک خازن تشکیل می شود.

بدن انسان یک رسانای الکتریسیته است و هنگامی که شما با انگشت تان صفحه را لمس می کنید، این لمس قابل اندازه گیری است. زیرا سنسور لمس می تواند نسبت به تغییر میدان الکترواستاتیکی واکنش نشان دهد.

تکنولوژی لمس خازنی می تواند اندازه گیری میزان لمس را مستقیما بر روی صفحه و همان نقطه لمس شده انجام دهد و برای مثال مانند تکنولوژی لمس مادون قرمز برای این کار وابسته به اندازه گیری فاصله از کناره های صفحه نیست. لذا تکنولوژی لمس خازنی می تواند از قابلیت چندلمس هم پشتیبانی کند. یعنی اینکه می تواند نقاط لمس شده همزمان روی لایه خازنی را ثبت و مشخص نماید.


capacitivetouch-001-500px-narenji-ir.jpg
در تصویر می توانید شمای کلی یک صفحه لمس خازنی را ببینید. الگوی شبکه ای می تواند به شکل های گوناگونی ساخته شود و هنر آن، در این است که ۱۰۰ درصد نامرئی خواهد بود.


در بیشتر نمایشگرهای لمسی که امروزه تولید می شوند، لایه لمسی در میان پنل نمایشگر LCD در زیر و لایه محافظ بالایی (که معمولا گوریلا گلاس است) پیچیده می شود. معمولا میان پنل نمایشگر و لایه لمسی هم یک فاصله وجود دارد که با هوا پر شده و باعث می شود میزان اطمینان از عدم تاثیر این دو لایه تا حد امکان بالا رود.


incelltouch-2-003-500px-narenji-ir.jpg همان طور که می بینید، لایه لمسی میان پنل ال سی دی و لایه محافظ بیرونی قرار می گیرد.


آنچه که تا به اینجا آموختیم، این است که تکنولوژی لمسی خازنی نیازمند یک لایه اضافی بر روی صفحه واقعی موبایل است. اما چرا تکنولوژی لمس را مستقیما درون پنل نمایشگر نسازیم یا اینکه آن را با لایه شیشه ای بالایی ادغام نکنیم؟ خب، این همان چیزی است که قصد داریم در ادامه داستان درباره اش صحبت کنیم. و دقیقا همان چیزی است که اکنون در صنعت با دو رویکرد کاملا متفاوت در حال وقوع است.

به تازگی عبارت in-cell را زیاد می شنویم که در آیفون 5 مورد استفاده قرار گرفته و اپل به آن «تاچ مجتمع» یا integrated touch می گوید. و از سمت دیگرِ بازار اسمارت فون هم عبارت on-cell شنیده می شود که در اسمارت فون های ال جی و نمایشگرهای سوپر AMOLED سامسونگ مورد استفاده قرار گرفته و برخی هم آن را با نام G2 می شناسند.

این دو تکنولوژی لمسی، در واقع دو رویکرد کاملا متفاوت هستند و البته تولید in-cell بسیار مشکل تر و پیچیده تر است. هر دو این رویکردها هم به نازک تر شدن قابل توجه نمایشگرها و همچنین بهبود اشباع رنگ ها کمک می کنند.


In-Cell در مقابل On-Cell

همان طور که در عکس بالا دیدید، کارخانه ها معمولا از سه لایه استفاده می کنند. چرا؟ خب، زیرا تولید کنندگان LCD پنل های ال سی دی را می سازند. سپس کارخانه های سازنده سنسور لمسی، لایه صفحه لمسی را می سازند و در انتها هم شرکت هایی مانند کورنینگ، شیشه های محافظ رویی مانند گوریلا گلاس را تولید می کنند. و آنگاه شرکت موبایل ساز باید این سه لایه را در کنار هم قرار دهد.

اما به جای این کار شما می توانید تکنولوژی لمس را به داخل لایه شیشه ای بیرونی انتقال دهید. که به این شیوه on-cell یا G2 می گویند. شما همچنین انتخاب دیگری را هم پیش رو دارید که سنسور های لمسی را به پنل نمایشگر اصلی منتقل کنید. این شیوه را هم in-cell می نامند. خوشبختانه هر دو این لایه ها همراهان و ملازمان خوبی برای الکترودهای لمس هستند.


samsungamoledoncell-1l-005-500px-narenji-ir.jpg
سامسونگ از تکنولوژی لمسی on-cell در نمایشگرهای سوپر AMOLED خود استفاده کرده است و محصولاتی همچون Galaxy SIII از این شیوه بهره می برند.


با استفاده از on-cell چالش پیش رو این است که چگونه الکترودها را درون گوریلا گلاس قرار دهیم که مشکلی برای استحکام این شیشه محافظ پیش نیاید. پس از عبور از قدم اول و حل مشکل استحکام، قدم بعدی این است که استفاده از تکنولوژی تاچ درون شیشه بسیار مشکل تر از به کار بردن آن به صورت جداگانه و به شکل قدیم است. و البته این کار ممکن است از میزان تاثیر لمس هم بکاهد.

با استفاده از in-cell الکترودها به جای لایه شیشه ای، درون پنل ال سی دی قرار می گیرند. اما در اینجا با دو چالش مهم روبرو هستیم. اول اینکه قرار دادن خازن های لمس که وابسته به الکترودها هستند درون نمایشگری که آن هم وابسته به الکترودها است می تواند باعث ایجاد نویز و اغتشاش شود. دوم اینکه هنگامی که لایه لمسی به صورت مستقیم با بخش نمایشگر ادغام می شود، عیب در نمایشگر یا پیاده سازی تاچ باعث می شود که کل ماژول غیر قابل استفاده گردد. با on-cell هم شما تنها می توانید لایه شیشه ای را بیرون بیندازید، در حالی که قبلا هر یک از سه لایه در صورت معیوب بودن، به صورت جداگانه تعویض می شد.


incelltouch-1l-002-500px-narenji-ir.jpg
با حذف لایه لمسی، پنل های نمایش می توانند بسیار نازک تر شوند.


تولید صفحات لمسی in-cell و on-cell اکنون در یک مرحله گذار قرار دارد و در ماه ها و سال های آینده خواهیم دید که چگونه اسمارت فون ها و تبلت ها بر اساس این دو رویکرد تکنولوژیک، به شکل قابل توجهی نازک تر خواهند شد. در اینجا به ذکر نمونه هایی از سه رویکرد فعلی تکنولوژی لمسی خازنی در بازار اسمارت فون ها می پردازیم:


سه لایه: هنوز بخش زیادی از تلفن های هوشمند و تبلت ها از این شیوه قدیمی، اما به صرفه سه لایه ای استفاده می کنند. اغلب اسمارت فون های فعلی (از جمله آیفون 4 و 4S یا گلکسی اس دوم) را می توان جزو این گروه دانست.

on-cell: از نمونه های خوب این رویکرد می توان به پنل های سوپر AMOLED سامسونگ اشاره کرد. به خاطر داشته باشید که صفحات AMOLED معمولی سامسونگ که لقب Super را یدک نمی کشند این گونه نیستند. سامسونگ محصولاتی چون گلکسی اس سوم و گلکسی نکسوس را به این صفحه نمایش مجهز کرده است.

in-cell: فعلا تلفن های بسیار محدودی از این تکنولوژی استفاده می کنند. در این میان شاید تنها بتوان اکسپریا p سونی و آیفون 5 اپل را جزو سردمداران استفاده از رویکرد صفحات in-cell دانست.


iphoine5incell-1l-004-500px-narenji-ir.jpg
آیفون ۵ یکی از اولین اسمارت فون هایی است که از تکنولوژی تاچ in-cell بهره می برد و این مورد یکی از دلایل نازکی خارق العاده آن است.


آینده، هم اکنون اینجا است

خب، شما منتظر چه هستید و انتظار چه چیزی را خواهید داشت؟ اگر تلفن های بسیار نازک تر می خواهید؛ نه تنها صفحات لمسی به نمایشگرها نزدیکتر شده اند، بلکه نمایشگرها هم نازکتر شده و حتی گوریلا گلاس هم در حال نازک تر شدن است. با هر دو تکنولوژی in-cell و on-cell شما می توانید انتظار اشباع رنگ بهتری را داشته باشید و نور هم برای رسیدن به شما از لایه های کمتری عبور می کند.

بسته به شیوه پیاده سازی و اجرا هم، واکنش صفحه لمسی روز به روز دقیق تر می شود. و در آخر، این دو تکنولوژی چنان احساسی را به وجود می آورند که انگار شما خود صفحه نمایش اصلی اسمارت فون را لمس می کنید و خبری از صفحه بیرونی نیست.

و البته در پایان یک سوال باقی می ماند: چرا تنها یکی از این دو رویکرد انتخاب نشوند؟ در حقیقت این سوالی درباره پول است. کارخانجات تولید کننده صفحه لمسی همچون Wintek و TPK که معمولا لایه های لمسی مجزا تولید می کنند، می توانند با کمی تغییر به تولید گونه on-cell ادامه دهند. اما با استفاده از in-cell تکنولوژی لمس به سمت نمایشگر منتقل می شود. پس در اختیار کارخانجات سازنده پنل های نمایشگر همچون سامسونگ، ال جی، شارپ و ژاپن دیسپلی قرار خواهد گرفت.

در نتیجه این کار پول بیشتری برای صنعت نمایشگر به ارمغان خواهد آورد و صنعت صفحات لمسی را هم تعطیل خواهد کرد. لذا کارخانه های صفحه لمسی فعلی به حمایت از on-cell ادامه می دهند و کارخانه های سازنده نمایشگر هم ترجیح می دهند سراغ in-cell بروند.


نوشته شده در 17 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 16:53| توسط حسین رستمی زاده|



خودروهای مسابقه ای و خودروهای لوکس در حال یک دگردیسی تازه هستند، تحرکی جدید که محصولات آماده شده برای نمایشگاه سالانه ژنو نوید آن را می دهند.


5 سال قبل اگر کسی می پرسید که مدیران شرکت های رده بالایی مثل بنتلی و فراری دارند برای بهبود وضع مصرف سوخت خودروهای خود چه می کنند، در پاسخ فقط پلک زدن آنها را دریافت می کرد. اما اینک فراری در سریع ترین و گران ترین خوردوی خود یک سیستم هیبریدی را قرار داده. این خودرو که هنوز نامی برای آن انتخاب نشده در ژنو رونمایی خواهد شد و باید آن را منادی ادامه راه فراری انزو دانست.

واضح است که یک تغییر برجسته در حال وقوع است ولی در عین حال بیشتر چیزهای مهم، دست نخورده باقی خواهند ماند.

هر چند فراری و مک لارن آمده اند تا قلمرویی جدید از خودروهای هیبریدی با عملکرد عالی را تعریف کنند، اما بسیاری از اعضای مکتب قدیم خودروهای قدرتمند هم در ژنو حضور خواهند داشت. استون مارتین مدل 4 در جدیدی از Rapide را که دارای یک موتور بنزین سوز V12 است به نمایشگاه می آورد. مرسدس-بنز هم برای پراندن برق از سر حضار، یکی دیگر از مدل های AMG با موتور V8 (حجم 6.3 لیتر) را آماده کرده که موتور آن نه کوچک شده و نه توربوشارژ دارد؛ این حجیم شدن موتورها هم دارد به یک قاعده تبدیل می شود، حتی برای AMG.

در دوره ای خاص با انتخاب های بی سابقه به سر می بریم که در آن بهترین تکنولوژی های سنتی با یکدیگر همزیستی دارند و در برخی موارد با نوآوری های متعلق به آینده در هم آمیخته اند. آنچه زیبا است، ادامه ساخت خودروهای قوی و سریع و دلفریبی است که همچنان انسان از دیدن زیبایی آنها سیر نمی شود. در ادامه مطلب با معرفی 8 تا از این خودروها که در ژنو حاضر خواهند بود

Alfa Romeo 4C -2014  

2011-Alfa-Romeo-4C-Concept-Front-Angle-1.jpg

آلفا رومئو بخشی از گروه فیات است که در سال 1995 بعد از رویارویی با مشکلات مربوط به تقاضای خودروهایش بازار مهم ایالات متحده را ترک کرد. سر انجام امسال -یا نهایتا سال بعد- این شرکت ایتالیایی آماده بازگشت به این بازار مهم دنیا خواهد شد و سوگلی دو سرنشین خود یعنی 4C را برای بریدن روبان افتتاحیه در نظر گرفته. اگر مشخص شود که این خودرو به خوبی و زیبایی مشخصات و عکس های ارائه شده از آن هست، سواری آن آرزوی خیلی ها خواهد بود نه فقط به خاطر قیمتش، بلکه به خاطر تولید محدود آن توسط کمپانی.

4C کوچک است و سبک، با بدنه ای ساخته شده از فیبر کربن و شاسی و چهارچوبی سبک از جنس آلومینیوم. آلفا رومئو می گوید وزن این خودرو کمتر از 860 کیلوگرم است و از موتور 4 سیلندر با توربو شارژ بهره می برد که جلوی چرخ های عقب جا گرفته و توانی بیش از 200 اسب بخار دارد. این مشخصات به معنای آن هستند که روی کاغذ با یک خودروی سریع و چالاک طرف هستیم. قیمت آن مشابه پورشه کایمن است و از 52600 دلار شروع می شود.

Aston Martin Rapide S -2014  

aston-martin-rapide-s_100416965_l.jpg

استون مارتین، این خودروساز بریتانیایی با یک مدل جدید از خودروی 4 در Rapide به ژنو خواهد آمد که Rapide S نامیده شده. یک طراحی جدید از جنس آلومینیوم، همراه با موتور بهبود یافته و دریچه هوای بزرگ در جلو. سیستم تعلیق انطباقی آن هم از جدیدترین مدل های Vanquish و DB9 قرضه گرفته شده. Rapide S ارتفاع کمتری نسبت به مدلی که جایگزین آن می شود دارد و توزیع وزن آن هم مناسب است که باعث می شود این خودروی 4 سرنشین، بسیار خوش فرمان باشد.

توان موتور V12 این خودرو به 500 اسب بخار می رسد که 30 واحد بالاتر از مدل قبلی است. استون مارتین می گوید 0 تا 100 این خودرو 0.5 ثانیه از مدل قبلی پایین تر و برابر با 4.9 ثانیه است. عرضه آن هم از اردیبهشت 92 شروع می شود.

Bentley Continental Flying Spur -2014  

1.jpg

این مدل کوچکتر و ارزان تر از بین دو سدان بسیار بزرگ و گران کمپانی بنتلی یک بهبود چشمگیر را به خود می بیند. Continental Flying Spur جدید برای سال 2014، نسبت به نسل قبلی خود طراحی جوان پسند تری دارد که ارتفاع آن کمتر، عرض آن بیشتر و ساختار آن تنومندتر به نظر می رسد و البته که وزن هم 50 کیلوگرم کاهش یافته. کاهش وزن به واسطه استفاده از آلومینیوم به جای فولاد در قسمت درب کاپوت و سپرهای جلو میسر شده ولی هنوز وزن کلی این سدان بسیار بالا است. 2478 کیلوگرم!

مدل 2014 این خودرو از نسل جدید موتور 12 سیلندر بنتلی با توربو شارژ دو تایی بهره می برد و توان 616 اسب بخار آن، این بنتلی 2 در را قدرتمندترین اتومبیل تاریخ کمپانی کرده. سیستم 4 چرخ متحرک به کار رفته در این خودرو 40 درصد توان تولیدی موتور را به چرخ های جلو و 60 درصد از آن را به چرخ های عقب می فرستد. سیستم 8 دنده اتوماتیک به کار گرفته شده نیز مصرف سوخت و گازهای آلاینده را به میزان 13 درصد کاهش داده. این خودرو به ازای هر 15.75 لیتر سوخت، مسافت 100 کیلومتر را طی می کند و فروش آن هم از 3 ماه دیگر شروع می شود.

Chevrolet Corvette Stingray Convertible -2014  

Chevrolet-Corvette-Stingray-Convertible-273620.jpg

شورولت به دنبال معرفی مدل کاملاً جدید C7 Corvette Stingray در نمایشگاه خودروی دیترویت، حالا با مدل روباز همان خوردو به ژنو آمده. هنوز در مورد مکانیزم سقف آن چیزی نمی دانیم ولی مشخصات فنی آن احتمالا عبارت خواهند بود از: موتور V8 با حجم 6.2 لیتر و توان 450 اسب بخار به همراه جعبه دنده 7 وضعیته دستی یا 6 وضعیته خودکار.

احتمالاً این مدل نیز مثل Corvette Convertible سال 2013، از یک سقف پارچه ای با مکانیزم خودکار برخوردار خواهد بود و نه سقف حجیم با ساختار فلزی. البته یک ساختار تقویتی برای محکم کردن سقف مورد نیاز است که اکثر ماشین دوستان با آن آشنا هستند.

جانشین Ferrari Enzo  

130007car.jpg

گمانه زنی های زیادی پیرامون جانشین فراری انزو در جریان بوده و همه منتظر رونمایی از آن هستند. چیزهایی که با اطمینان می شود گفت این ها است: این اَبَر خودرو که در تعداد محدود تولید خواهد شد و ژنو مکان معرفی آن است، یک موتور V12 هیبریدی دارد که تکنولوژی آن را فراری در مسابقات فرمول 1 توسعه داده و انتظار می رود آلایندگی و مصرف سوخت را تا حدود 40 درصد نسبت به موتور V12 powertrain سنتی فراری کاهش دهد.

محل قرار گیری موتور در میانه خودرو است. یعنی پشت سرنشینان و جلوی چرخ های عقب. چارچوب از فیبر کربن جدیدی که فراری آن را هم در مسابقات فرمول 1 توسعه داده ساخته می شود و این، تمام چیزی است که تاکنون از آن می دانیم. البته شایعات به توان 900 اسب بخاری آن هم اشاره ای کرده اند.

McLaren P1 - 2014  

70648bmclar_1.jpg

مک لارن هم اَبَر خودروی هیبریدی اختصاصی اش را برای نمایش در ژنو آماده دارد. P1 یک خودروی جاده ای با قابلیت ها و عملکرد خودروهای مسابقه ای است که در عین حال می تواند در مسافت های کوتاه، مثل یک خودروی برقی کاملاً پاک هم عمل کند.

P1 قدرت خود را از یک موتور V8 با توربو شارژر دو تایی می گیرد که توان آن 727 اسب بخار است. یک موتور الکتریکی سبک هم که در ارتباط با موتور اصلی قرار دارد، 176 اسب بخار به این توان می افزاید تا توان کلی به 903 اسب بخار برسد. جعبه دنده 7 سرعته با کلاچ دو تایی هم وظیفه انتقال نیرو به چرخ های عقب را دارد.

مک لارن می گوید P1  در کمتر از 3 ثانیه از وضعیت سکون به سرعت 100 کیلومتر در ساعت می رسد و حد نهایی سرعت آن هم 350 کیلومتر در ساعت است. در وضعیت استفاده تکی از موتور برقی هم خودرو می تواند با حداکثر سرعت 50 کیلومتر در ساعت، تا 20 کیلومتر مسافت را بپیماید که برای مواقع تمام شدن سوخت می تواند چاره ساز باشد.

مثل خودروهای هیبریدی عادی، موتور بنزینی وظیفه شارژ باتری را که پشت صندلی سرنشین قرار گرفته، بر عهده دارد. اما در عین حال، مک لارن در P1 امکان اتصال مستقیم به برق برای شارژ باتری را هم تعبیه کرده که در 2 ساعت باتری را به ظرفیت کامل می رساند.

قرار است 375 عدد از این خودرو ساخته شده و با قیمت 1.3 میلیون دلار به فروش برسد.

Mercedes-Benz C63 AMG Edition 507  

13C41_84.jpg

AMG دوباره این ماجرا را تکرار کرد: ارائه نسخه ای پر قدرت از یک اتومبیل بسیار قدرتمند. C63 AMG Edition 507 از یک موتور 6.3 لیتری V8 برخوردار است که 56 اسب بخار نسبت به مدل اصلی توانمندتر است؛ توان تولیدی آن 507 اسب بخار ذکر شده و برای رساندن خودرو از 0 تا 100 تنها نیازمند 4.1 ثانیه است.

قرار است این مدل در تابستان جایگزین C63 AMG شود ولی قیمت آن هنوز اعلام نشده.

Rolls-Royce Wraith - 2014  

P90111490.jpg

رولز رویس از "ترین" های زیادی برای توصیف این خودروی کاملاً جدید استفاده کرده که جمع بندی آنها در یک عبارت می شود: قوی ترین و پویاترین خودروی تاریخ!

با توجه به تیزرهای به نمایش در آمده از Wraith، با یک خودروی دو در از نوع fastback روبرو هستیم. واژه ای که به شیب تند پنجره عقب و صندوق عقب خودرو اشاره دارد. همچنین معلوم شده که درب های جلویی خودرو بر عکس درب های خودروهای دیگر باز می شوند که این دیگر جزو امضای کاری رولز رویس به حساب می آید. این قضیه را از روی محل قرارگیری دستگیره ها هم می شود فهمید.

هر چند رولز رویس خیلی مبهم درباره این محصول جدید خود صحبت کرده ولی در کل پیدا ست که این، اسپورت ترین خودروی رولز رویس تا به امروز خواهد بود که بر مبنای gargantuan Phantom ساخته شده ولی کوچکتر از آن است.

نوشته شده در 17 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 16:53| توسط حسین رستمی زاده|


  ما اکنون هم در آینده زندگی می کنیم. دقت کرده اید که شما هر لحظه برای پیدا کردن موقعیت تان در هر نقطه دنیا تنها کافی است نگاهی به یک ابزار کوچک در کف دست تان بیندازید. فرقی ندارد که در وسط دریا باشید، میان صحرا باشید. مشغول گشت و گذار در جنگل های آمازون هستید یا اینکه در آسمان ها پرواز می کنید. دیگر لازم نیست که با ستارگان مسیرتان را بیابید یا اینکه نقشه خوانی و کار با قطب نما را آموزش ببینید.


تقریبا تمامی ابزارهای کوچک همراه شما با ارتباط سریع و رایگان ماهواره ای می توانند مختصات دقیق تان را در هر نقطه ای از کره زمین مشخص کنند. اما آیا تا کنون اندیشیده اید که ابزاری همگانی و به ظاهر ساده همچون GPS چگونه کار می کند؟

در واقع ابزارهای مجهز به GPS با ماهواره ها ارتباط برقرار نمی کنند و اطلاعاتی برای آنها ارسال نمی کنند. بلکه تنها به دریافت اطلاعات از ماهواره می پردازند. اطلاعاتی که دائما در حال ارسال توسط ماهواره است. و البته GPS تنها شیوه ای نیست که ابزارهای همراه می توانند موقعیت شما را تشخیص دهند.

به گمانم شما هم کنجکاو شده اید و سوالات زیادی در ذهن تان شکل گرفته است.


از ماهواره ها تا کف دست شما

سیستم موقعیت یاب جهانی GPS توسط ایالات متحده آمریکا و با مقاصد نظامی تولید گردید، اما سرانجام استفاده از آن برای غیرنظامیان هم آزاد اعلام شد. حداقل ۲۴ ماهوراه GPS به صورت دائمی در مدار اطراف زمین در حال گردش بوده و مرتبا داده های لازم را به سمت زمین ارسال می کنند.

این ماهواره ها به صورتی در مدار قرار گرفته و نظم داده شده اند که همواره و در هر نقطه ای از زمین حداقل ۴ ماهواره در آسمان قابل مشاهده و در دسترس باشند. البته شما با چشم نمی توانید آنها را ببینید اما یک ارتباط رادیویی مستقیم میان محل قرارگیری شما با آنها وجود دارد. به همین دلیل است که برای استفاده از جی پی اس شما باید یک ارتباط بدون واسطه و مستقیم با آسمان بالای سرتان داشته باشید. و معمولا موانعی همچون ساختمان ها و تونل ها می توانند باعث قطع این سیگنال ها شوند.

ماهواره های GPS دائما در حال مخابره سیگنال های رادیویی به سمت زمین هستند. هر یک از این اطلاعات مخابره شده شامل موقعیت جغرافیایی ماهواره جی پی اس و زمان ارسال سیگنال است. هر ماهواره هم دارای یک ساعت اتمی درونی بوده و لذا زمان مخابره شده بسیار دقیق است.


nasa-gps-satellite-004-500px-narenji-ir.jpg

جی پی اس چگونه موقعیت شما را مشخص می کند؟

یک دستگاه با جی پی اس داخلی (خواه یک جی پی اس ویژه ماشین یا یک اسمارت فون)‌ تنها به عنوان یک گیرنده GPS عمل می کند. در واقع دستگاه جی پی اس به هیچ عنوان برای تعیین موقعیت شما با ماهواره ها ارتباطی برقرار نمی کند. بلکه فقط به سیگنال های رادیویی که از سوی ماهواره ها در حال ارسال هستند، گوش می دهد.

یک گیرنده جی پی اس سیگنال های ارسالی توسط حداقل ۴ یا تعداد بیشتری از ماهواره ها را دریافت می کند. سیگنال ماهواره های نزدیک تر، زودتر دریافت می شوند. در حالی که سیگنال ماهوراه های دورتر، زمان بیشتری برای دریافت لازم دارند. البته این تفاوت زمانی بسیار کم است. اما بسته به موقعیت دستگاه گیرنده شما می تواند کمی طول بکشد.

با مقایسه میان زمانی که سیگنال ارسال شده و زمانی که سیگنال توسط دستگاه شما دریافت شده است، گیرنده می تواند مسافت تقریبی شما را از هر ۴ ماهواره تخمین بزند. سپس با trilateration یا سه جانبه گیری، گیرنده موقعیت دقیق خودش و در نتیجه شما را بر روی کره زمین مشخص می کند!

شاید trilateration کمی پیچیده و سخت به نظر برسد، اما در واقع کاری بسیار ساده است. تصور کنید فردی به شما بگوید ۳۶۰ کیلومتر تا کرمان، ۷۲۰ کیلومتر تا بندرعباس و ۳۵۵ کیلومتر تا اصفهان فاصله دارید. با این اطلاعات شما می توانید روی نقشه مشخص کنید که در کدام شهر هستید که چنین فاصله ای از تمام این نقاط دارد. و اگر به جای ۳ شهر به شما نام و فاصله با ۴ شهر را بگویند، این تخمین و پیدا کردن جای تان روی نقشه می تواند دقیق تر گردد. این همان کاری است که در هر بار استفاده شما از گیرنده جی پی اس، این دستگاه با دقت بسیار بالا انجام می دهد.


gps-signal-status3-002-500px-narenji-ir.jpg

جایگزین های GPS

البته ماهواره جی پی اس تنها راهی نیست که ابزارهای همراه ما برای تخمین موقعیت فعلی مان از آن بهره می برند. بسیاری از اسمارت فون های امروزی از شیوه trilateration و اطلاعات توان دکل های مخابراتی هم برای پیدا کردن موقعیت استفاده می کنند. در این شیوه هم از تفاوت میان قدرت سیگنال های دریافتی از هر یک از دکل های مخابراتی اطراف تلفن همراه، زمان دریافت سیگنال از هر دکل و همچنین زاویه قرار گیری شما نسبت به آن دکل برای تخمین موقعیت فعلی تان استفاده می شود. البته دقت این روش به اندازه استفاده از ماهواره نیست، اما هنگامی که سیگنال های دریافتی ضعیف باشند و یا اینکه در فضای سرپوشیده باشید، کاربرد فراوانی دارد.


cell-tower-001-500px-narenji-ir.jpg

شیوه دیگر هم که در برخی از ابزارها و اسمارت فون های جدید استفاده می شود، بهره گیری از سیستم موقعیت یابی بر پایه WiFi یا WPS برای تعیین موقعیت مکانی است. ماشین های گوگل استریت که در گوشه و کنار دنیا مشغول رانندگی و ضبط تصاویر هستند، همزمان نام اکسس پوینت و مودم های وای فای اطراف خودشان، به همراه قدرت سیگنال هر یک را بر روی موقعیت های درون نقشه ثبت می کنند. علاوه بر این گوگل هر زمان که بتواند، اطلاعات دریافتی از اسمارت فون های متصل به شبکه های وای فای را که همزمان از شبکه موبایل یا جی پی اس استفاده کرده اند به سرور های خود اضافه می کند.

آنگاه هنگام استفاده از خدمات گوگل استریت و گوگل مپز بر روی موبایل تان، اسمارت فون شما به اسکن شبکه های بیسیم اطراف می پردازد. سپس لیستی از نام ها و قدرت سیگنال را به سرورهای گوگل می فرستد. گوگل با استفاده از پایگاه داده های خود و اطلاعات از قبل ثبت شده می تواند تخمین بزند که شما در نزدیکی کدام شبکه بیسیم قرار دارید، لذا به درستی موقعیت فعلی تان را تشخیص می دهد. این سیستم حتی در مکان های داخلی و سرپوشیده که جی پی اس جوابگو نیست هم نسبتا خوب عمل می کند.

البته سیستم GPS تنها شبکه ماهواره ها نیست که می تواند برای تشخیص موقعیت مورد استفاده قرار گیرد. روسیه سیستم اختصاصی خود با نام GLONASS را در اختیار دارد و چین هم سیستم خود با نام BDS را راه اندازی نموده است. اروپا هم مشغول کار بر روی جایگزین اختصاصی خود برای جی پی اس با نام Galileo است. از آنجایی که کنترل کامل ماهواره های جی پی اس اکنون در اختیار یک کشور است، به نظر می رسد که این چشم و هم چشمی و راه اندازی سیستم های موقعیت یابی اختصاصی روز به روز گسترش بیشتری هم پیدا کند.

جی پی اس به خودی خود یک تهدید و نگرانی از نظر حریم خصوصی به شمار نمی رود. برای مثال اگر شما یک دستگاه جی پی اس قدیمی روی ماشین تان داشته باشید، این ابزار اصلا قادر نخواهد بود که موقعیت شما را برای کسی مخابره و ارسال کند. اما هنگامی که جی پی اس با تکنولوژی های انتقال اطلاعات ادغام می شود می تواند یک مشکل بالقوه برای حریم خصوصی به شمار برود.

ابزارهای ردیاب GPS تنها از یک گیرنده جی پی اس استفاده نمی کنند، بلکه آنها اطلاعات جی پی اس را درون خود جمع آوری کرده و سپس آنها را از طرق گوناگون از جمله شبکه موبایل، ارتباط ماهواره ای یا حتی شبکه های اینترنت وای فای انتقال می دهند. و البته موبایل های امروزی به راحتی می توانند توسط سازندگان دستگاه و یا حتی برنامه نویسان خبره، اطلاعات جی پی اس شما را از طریق اینترنت به هر نقطه ای از دنیا مخابره کنند.
آیفون و آی پد حرکات شما را زیر نظر دارند


چرا سرعت اتصال جی پی اس در اسمارت فون های جدید بیشتر است؟

در واقع این به دلیل همان نیروی کمکی اسمارت فون های جدید است که این گونه سریع جی پی اس آنها را راه می اندازد. اگر دقت کرده باشید، اغلب اسمارت فون های جدید از A-GPS یا Assisted GPS بهره می برند. در اینجا شما با یک جی پی اس استاندارد سر و کار دارید که به شبکه سلولار یا همان شبکه موبایل منطقه ای تان هم متصل است و دسترسی دارد.

یکی از روش های افزایش کارایی توسط A-GPS، فراهم کردن سرعت بسیار بیشتر time to first fix یا TTFF برای گیرنده جی پی اس است. این اصطلاح در گیرنده های جی پی اس به مدت زمان لازم به دریافت اولین سیگنال، آماده سازی داده ها و محاسبه موقعیت گفته می شود. A-GPS با دریافت و ذخیره اطلاعات لازم در خصوص موقعیت ماهواره ها ( almanac ) از طریق شبکه های موبایل، باعث می شود که هنگام انجام TTFF، دانلود اطلاعات زیاد از طریق ماهواره لازم نباشد و سرعت اتصال بالا رود.

اگر دقت کرده باشید هنگام باز کردن گوگل مپز روی اسمارت فون تان، ابتدا یک دایره بزرگ موقعیت شما را نشان می دهد و آنگاه با استفاده از موقعیت دکل های مخابراتی و ماهواره های جی پی اس، این دایره کوچک تر شده و تخمین دقیق تری از مکان شما به نمایش در می آید.

نوشته شده در 17 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 16:53| توسط حسین رستمی زاده|



شاید ال جی اخیرا اشتهای عجیبی برای ارائه تلفن های غول آسا از خود نشان داده باشد، ولی گویا در زمینه شارژرهای بی سیم رویکرد کاملاً متفاوتی را در پیش گرفته.


WCP-300 کوچکترین شارژر بی سیم برای تلفن های هوشمند است که تا کنون معرفی شده و با دستگاه های برخوردار از استاندارد Qi، مثل نکسوس 4 و اپتیموس جی پرو سازگار است.

قرار است این محصول از هفته جاری و با قیمتی نزدیک به 60 دلار در کره جنوبی به فروش گذاشته شود ولی قیمت جهانی آن هنوز اعلام نشده.


500_charger.jpg



نوشته شده در 12 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 21:35| توسط حسین رستمی زاده|


گوگل روز گذشته اعلام کرد تصمیم دارد کار ساخت مجموعه جدید دفتر مرکزی خود با نام Bay View را در مانتین ویو اما کمی نزدیک تر به خلیج سانفرانسیسکو آغاز کند. گفته می شود این مجموعه ساختمانی بیش از ۱۰۲ هزار مترمربع وسعت خواهد داشت.

به گفته مدیر دارایی های حقیقی گوگل، این برای اولین بار در تاریخ شرکت است که گوگل تصمیم گرفته ساختمانی را از ابتدا برای محیط کاری اش بسازد. زیرا تا کنون همیشه تخصص گوگل در تغییر کاربری فضاها برای بهترین استفاده و کاربری از آنها بوده است.

همان طور که در عکس می بینید، قرار است این مجموعه از ۹ ساختمان مجزا به شکل مستطیل های خمیده تشکیل شود. مدیر دارایی های حقیقی گوگل می گوید کارمندان شرکت در تمام این مجموعه ۱۰۲ هزار مترمربعی، برای رسیدن به دیگر همکارانشان بیش از دو و نیم دقیقه پیاده روی نخواهند کرد.

گوگل می گوید: «ما ساخت و ساز مجموعه جدید را به زودی شروع خواهیم کرد و به آن به عنوان کلیدی برای رشد و ترقی و همچنین نشانه ای از تعهد و تعلق مان به منطقه مانتین ویو نگاه می کنیم. به همراه پیشرفت فرایندهای این پروژه، ما به همکاری نزدیک مان با ناسا، انجمن شهر و مردم شهر مانتین ویو ادامه خواهیم داد.»

مشاهده نسخه کیفیت بالای (۱۰.۳ مگابایت) عکس مجموعه Bay View


Google_BayView-730x410-002-500px-narenji-ir.jpg


نوشته شده در 12 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 21:35| توسط حسین رستمی زاده|



قطعات الکترونیکی منعطف همچنان دسته ای متعلق به آینده تکنولوژی به حساب می آیند و به مرز کاربردی شدن نرسیده اند. کار بر روی تولید مدارها و نمایشگرهای منعطف همچنان ادامه دارد ولی بیایید فرض کنیم هر دوی آنها تولید شده اند و آماده استفاده در دستگاه های مختلف اند، باز هم یک مشکل پا بر جا باقی است: انرژی رسانی به آنها چطور انجام شود؟ همان طور که می دانید باتری ها بخشی از فناوری های امروزی به حساب می آیند که سرعت پیشرفت شان کند بوده و مهمتر اینکه هنوز به لحاظ فیزیکی حالت سخت دارند و نه حالت منعطف که برای استفاده در دستگاه های منعطف مورد نیاز است.

اما دانشگاه ایلینوی هم اکنون مشغول پیشرفت در حوزه فناوری ساخت باتری های منعطف است. تیمی از پژوهشگران این مرکز که پروفسور جان راجرز ریاست آن را بر عهده دارد قادر به تولید نوعی باتری شده که نه تنها منعطف است، بلکه می تواند تا 3 برابر اندازه اولیه اش ارتجاع پیدا کند و به طور بی سیم نیز شارژ شود.

کلید ساخت چنین باتری جالب و کشسانی در استفاده از جزیره های کوچک ذخیره انرژی در جای جای یک بستر پلیمری منعطف است که با بهره گیری از اتصال های سیمی فوق باریک، به یکدیگر متصل شده اند. در اصل، این پلیمر است که کش می آید و جزایر کوچک ذخیره انرژی در جای خود باقی می مانند. سیم ها نیز که به شکل S (مارپیچ وار) بین جزیره های انرژی جاسازی شده اند، با کش آمدن پلیمر باز می شوند و امکان انعطاف کامل باتری را فراهم می کنند.

stretchy_battery_02-580x356.jpg

قراردادن سیم ها به شکل مارپیچ یک روش هوشمندانه است که به باتری امکان کش آمدن 3 برابری را می دهد، آن هم بدون اینکه خطر شکستن یا خرابی در میان باشد. وقتی که پلیمر به حالت اولیه اش برگردد، سیم ها هم به شکل مارپیچی خود باز می گردند و البته که همیشه آماده کش آمدن دوباره هستند. پلیمری که اجزا باتری را در بر گرفته نه فقط به آن اجازه می دهد به روش القایی شارژ شود بلکه آن را در برابر مایعات هم محافظت می کند.

نمونه اولیه باتری نیازمند توسعه به مراتب بیشتر است تا آماده استفاده در دستگاه های مصرفی شود و در حال حاضر تنها 20 چرخه شارژ را دوام می آورد. در صورت به نتیجه رسیدن این طرح، نه تنها می توان گجت های همراه را با ضخامت کم و نمایشگر و بدنه منعطف تولید کرد، بلکه حتی می توان از این باتری در گجت های پوشیدنی مثل لباس های هوشمند هم استفاده نمود.

نوشته شده در 12 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 21:35| توسط حسین رستمی زاده|


1Car

 
شرکت Leap Motion از روز 23 اردیبهشت عرضه کنترلر حرکتی خود برای کامپیوترهای شخصی را آغاز خواهد کرد. این وسیله جانبی برای کامپیوترهای شخصی که 80 دلار قیمت گذاری شده، به کاربران امکان می دهد با استفاده از ژست های حرکتی -یا همان جسچرهای- سه بعدی، با استفاده از 1 یا 2 دست و حداکثر 10 انگشت، به کنترل نرم افزارهای مختلف بپردازند.

این دستگاه کوچک با خلق یک "فضای تعامل سه بعدی" در مقابل مک یا پی سی، به کاربر اجازه کنترل کامپیوترش را می دهد و شرکت سازنده آن را با ویندوز 7، ویندوز 8، مک او اس 10.7 و 10.8 سازگار کرده.

در حال حاضر تعدادی از توسعه دهندگان در حال کار بر روی یکپارچه سازی این دستگاه با برنامه های خود هستند و 40 هزار توسعه دهنده دیگر نیز برای تولید نرم افزارهای سازگار با آن ثبت نام کرده اند.

قرار است این دستگاه از فروشگاه اپلیکیشن اختصاصی با نام Airspace هم برخوردار شود که میزبان برنامه های ساخته شده برای آن خواهد بود. همچنین برخی تولید کنندگان کامپیوترهای شخصی مثل ایسوس نیز قرار است آن را به همراه آل-این-وان ها و لپ تاپ های رده بالای خود عرضه کنند که تا انتهای 2013 شاهد چنین محصولاتی خواهیم بود.

نوشته شده در 12 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 21:35| توسط حسین رستمی زاده|


جمعه های خود را چگونه می‌گذرانید؟ به پارک می‌روید؟ سینما را ترجیح می‌دهید؟ بعد از ظهر آرامی را کنار خانواده سپری می‌کنید؟ شاید بد نباشد برای یک روز هم که شده از کامپیوتر و گجت های خود دل بکنید و چشم بر روی زیبایی های زندگی بگشایید.

جملات بالا، حرف هایی درست و منطقی بود؛ حرف هایی که معمولا انتظار شنیدن آن را از بابابزرگ هایمان داریم. اما دوره زمانه عوض شده است. من به گجتم عشق می‌ورزم، شما چطور؟ لذت بازی کردن در یک روز تعطیل، بدون هیچگونه استرس و دغدغه ای را ما گیک ها به خوبی درک می‌کنیم. پس گجت های خود را آماده کنید تا با هیجان انگیز ترین بازی های هفته، لحظات خوشی را سپری کنیم.


Robo5

robo5.jpg

یک بازی فکری که به لطف سبک متفاوتش، شما را تا ساعت ها درگیر خود خواهد کرد. در این بازی باید به ربات دوست داشتنی قصه کمک کنید تا از آزمایشگاهی که در آن محبوس شده است، رهایی پیدا کند. برای فرار باید از جعبه هایی که بر روی هم چیده اند بالا روید، اما همه چیز به این سادگی نیست، چرا که جا به جایی جعبه و چینش آن ها نیاز به اندکی تفکر است. گرافیک بازی به صورت ۳ بعدی است که آن را تا حدودی نسبت به سایر بازی های فکری متمایز می کند.

قیمت : رایگان برای اندروید - ۰.۹۹ دلار برای آی او اس / دانلود از کافه بازار برای اندروید ( با حجم ۳۵ مگابایت ) - دانلود از اپ استور برای آیفون و آیپد ( با حجم ۴۱ مگابایت )

Toy Story: Smash it

toy-story.jpg

همه ما با انیمیشن «داستان اسباب بازی» خاطرات بسیاری داریم. اکنون دیزنی، شخصیت های دوست داشتنی این کارتون را وارد دنیای گجت ها کرده است. در این بازی که سبک پازل های فکری را دارد، باید در نقش « باز » ظاهر شده و با پرتاب توپ و خراب کردن قلعه عروسک های خبیث، راه خود را به مراحل بعدی باز نمایید.

قیمت : ۰.۹۹ دلار / دانلود از گوگل پلی برای اندروید ( با حجم ۳۷ مگابایت ) - دانلود از اپ استور برای آیفون و آیپد ( با حجم ۴۸ مگابایت )

Dungeon Hunter 3

dungeon.jpg

در شرایطی که شیاطین یکبار دیگر به سرزمین های مقدس نفوذ کرده اند، تمام امید ها به شما و قهرمانان دیگر است تا مردم خود را نجات دهید. شمشیر ها را برداشته و به جنگ با اژدها و دیگر نیروهای اهریمنی بروید. در این بازی، که ساخت کمپانی Gameloft است، شخصیت خود و قابلیت های جنگیش را انتخاب کرده و ظاهر آن را مطابق با سلیقه خود در آورید. مراحل را پشت سر بگذارید و به قدرت خود اضافه کنید، چرا که آتش اژدها را هر کسی نمیتواند تحمل کند.

قیمت : رایگان / دانلود از کافه بازار برای اندروید ( با حجم ۴۷۰ مگابایت ) - دانلود از اپ استور برای آیفون و آیپد ( با حجم ۴۶۶ مگابایت )

نوشته شده در 12 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 21:35| توسط حسین رستمی زاده|



یکی از محصولات جذاب LG در نمایشگاه CES 2013 پروژکتور لیزری HECTO بود که در واقع یکی از محصولات خانواده سینما خانگی LG Cinema Beam محسوب می شود. این پروژکتور لیزری به یک صفحه نمایش ۱۰۰ اینچی مجهز است و می تواند تنها از فاصله ۵۵ سانتی متری تصاویر را با کیفیت 1080p برای تان به نمایش بگذارد.

با این پروژکتور شما می توانید ویدیوها را با کنتراست 1,000,000:1 به تماشا نشسته و همچنین از قابلیت هایی چون WiDi و Miracast برای پخش بیسیم ویدیو از کامپیوتر و ابزارهای موبایل بر روی پروژکتور بهره ببرید.

ال جی می گوید منبع لیزر این پروژکتور به لطف طراحی فاقد جیوه اش، کاملا سازگار با محیط زیست بوده و عمر کاری طولانی را هم خواهد داشت. به نظر می رسد که قابلیت عالی این پروژکتور در پخش با کیفیت خارق العاده تصویر از فاصله نزدیک، آن را به گزینه ای مناسب برای تجارت های کوچک و سینما خانگی های مجلل تبدیل خواهد کرد.

این پروژکتور از هم اکنون با برند Cinema Beam TV و قیمت ۸۳۰۰ دلار در کره جنوبی قابل خریداری است. و از اوایل ماه مارس (هفته آینده)‌ در آمریکا به بازار عرضه خواهد شد. البته احتمالا در خارج از کره ۱۰ هزار دلار قیمت گذاری می گردد.


LG_Inch_Laser1.jpg


نوشته شده در 12 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 21:35| توسط حسین رستمی زاده|


چند سال پیش زمانی که اولین هاردهای گیگابایتی به بازار آمدند، آیا فکر می کردید ظرف چند سال گنجایش آنها به یک ترا بایت برسد و روز به روز نیز افزایش یابد؟ آیا می توانستید چنین سرعت پیشرفتی را پیش بینی کنید؟ آیا می توانید پیش بینی کنید، تا چند سال آینده گنجایش آنها چقدر می شود؟ برای جواب به این سوالات کافی است «قانون مور» را بدانید.

قانون مور، قانونی برای پیش بینی میزان پیشرفت در تکنولوژی است. بر اساس این قانون در بازه های زمانی مشخص (مثلا هر ۱۸ ماه) میزان پردازش پردازنده ها، گنجایش حافظه ها، حساسیت حسگرها، پیکسل های دوربین ها و هر تکنولوژی دیگری دو برابر می شود.

قصد داریم در یک مقاله ۵ قسمتی به درک عمیقی از این قانون که ۵۰ سال است پابرجا مانده، برسیم. بیایید ببینیم قانونی که در ابتدا برای ترانزیستورها گفته شده بود، اکنون چگونه برای پیش بینی آینده بکار می رود.


قانون مور نظریه ای راجع به رشد سخت افزارهای کامپیوتری است و می گوید تعداد ترانزیستورها در واحد سطح هر دو سال، دو برابر می شود. مدت این دو برابر شدن در بسیاری موارد ۱۸ ماه ذکر شده که بعلت اظهار نظر دیوید هاووس مدیر اجرایی شرکت اینتل است. وی گفته بود هر ۱۸ ماه یک بار کارایی (performance = بازده) چیپ های پردازنده دو برابر می شود (افزایش کارایی از دو طریق قابل انجام است: تعداد بیشتر ترانزیستور در واحد سطح و سرعت بیشتر خود ترانزیستورها).


قانون مور پس از توضیح داده شدن در مقاله ای که در سال ۱۹۶۵ توسط یکی از بنیان گذاران شرکت اینتل به نام گوردون مور (Gordon Earle Moore) منتشر شد، به نام او مشهور شد. مقاله به بررسی افزایش مداوم، پیوسته و منظم تعداد ترانزیستورها روی یک مدار مجتمع (transistors on integrated circuit) (مدار مجمتع یا IC) در هر سال از زمان اختراع اولین مدار مجتمع در سال ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۵ پرداخته بود و پیش بینی کرده بود که این روند حداقل تا ۱۰ سال دیگر ادامه یابد. پیش بینی آقای مور به طرز غیرقابل باوری درست و دقیق از آب در آمد، به طوری که شرکت های نیمه رسانا شروع به استفاده از این قانون برای برنامه ریزی های آینده و درازمدت خود در قسمت
تحقیق و توسعه (research and development = R&D) کردند.


اما قانون مور محدود به پیش بینی تعداد ترانزیستورها باقی نماند. بسیاری از قابلیت های ابزارهای الکترونیکی قویا به این قانون وابسته هستند، از جمله: سرعت پردازنده ها، گنجایش حافظه، حساسیت حسگرها و حتی تعداد پیکسل ها در دروبین های دیجیتال. همه این موارد با رشدی تصاعدی (exponential) افزایش می یابند. (رشد حسابی مانند ۲ - ۴ - ۶ - ۸ - ۱۰ - … و رشد تصاعدی مانند ۲ - ۴ - ۸ - ۱۶ - ۳۲ - ۶۴ - …) این رشد تصاعدی، باعث پیشرفت های زیادی در صنعت الکترونیک، در دوره های زمانی مختلف اقتصاد جهانی شده است. قانون مور سرعت بالای رشد تکنولوژیک و تغییرات وسیع اجتماعی اواخر قرن ۲۰ و اوایل ۲۱ را به خوبی توضیح می دهد.


بیش از نیم قرن از عمر این قانون می گذرد و همچنان پیشرفت ها طبق آن ادامه دارند. تحلیل گران حدس می زنند که این قانون حداقل تا ۲۰۱۵ یا ۲۰۲۰ نیز ادامه یابد (دو برابر شدن پیشرفت های تکنولوژیک به صورت دوره ای ادامه یابد). البته مقایسه تکنولوژی های سال ۲۰۱۰ ثبت شده در نقشه راه تکنولوژی بین المللی نیمه رساناها ( International Technology Roadmap for Semiconductors) با تکنولوژی های پایان سال ۲۰۱۳ نشان داد که سرعت افزایش تعداد و فشردگی ترانزیستورها به نسبت «هر ۳ سال ۲ برابر» رسیده است (هر ۳ سال تعداد ترانزیستورها در واحد سطح دو برابر می شود، به عبارت دیگر فشردگی آنها دو برابر می شود).


910628-www-narenji-ir-moore-s-law_00.png

تصویر بالا، طرحی از تعداد ترانزیستورهای پردازنده ها بر حسب تاریخ عرضه است. توجه کنید که مقیاس در خط عمودی (تعداد ترانزیستورها) به صورت تصاعدی افزایش می یابد. این طرح به خوبی نشان می دهد که تعداد ترانزیستورها در واحد سطح هر دو سال یک بار دو برابر می شود.


910628-www-narenji-ir-moore-s-law_01.jpg

یک کامپیوتر پرتابل Osborne Executive سال ۱۹۸۲ با یک پردازنده ۴مگاهرتزی Zilog Z80 و یک آیفون ۲۰۰۷ شرکت اپل با پردازنده ۴۱۲ مگاهرتزی ARM11. وزن کامپیوتر ۱۰۰ برابر و اندازه آن نزدیک به ۵۰۰ برابر و قیمت آن حدود ۱۰ برابر بیشتر و سرعت کلاک پردازنده آن نیز یک صدم آیفون است.


تاریخچه

910628-www-narenji-ir-moore-s-law_03.jpg

گوردون مور در سال ۲۰۰۶


واژه «قانون مور» در سال های ۱۹۷۰ توسط Carver Mead پروفسور انستیتو تکنولوژی کالیفورنیا (Caltech)، پیشگام VLSI، برای استناد به مقاله گوردون مور گفته شد. پیش بینی برای افزایش قدرت کامپیوترها در قبل از آن سال ها نیز توسط سایرین انجام شده بود. برای مثال آلن تورنیگ در مقاله سال ۱۹۵۰ اش «هوش مصنوعی و ماشینی شدن محاسبات»، پیش بینی کرده که با تغییر هزاره (سال ۲۰۰۰) گنجایش ذخیره ای کامپیوترها حدود ۱۰ به توان ۹ خواهد بود (که ما به آن ۱۲۸ مگابایت می گوییم). از طرف دیگر، مور ممکن است سخن رانی ۱۹۶۰ Douglas Engelbart، یکی از بنیانگذاران موس های مکانیکی امروزی، راجع به روند رو به رشد کاهش اندازه مدارات مجتمع را شنیده باشد (و از آن ایده گرفته باشد). یک مقاله نیویورک تایمز در ۳۱ اگوست ۲۰۰۹ منتشر کرد که Engelbart این پیش بینی (بهبود روز افزون تکنولوژی) را در سال ۱۹۵۹ انجام داده است (مقاله مور سال ۱۹۶۵ منتشر شد).


در ۱۹ آوریل ۱۹۶۵ مقاله اولیه مور در Electronics Magazine منتشر شد. در این مقاله ذکر شدن بود که تعداد ترانزیستورها هر سال دو برابر می شود. بخشی از متن آن در زیر آمده است:


پیچیدگی (فشردگی ترانزیستورها) برای حداقل نگه داشتن هزینه ها، با یک نسبت خاص، هر سال دو برابر می شود… در کوتاه مدت انتظار داریم که این رشد به همین نسبت ادامه یابد، اما در درازمدت، نسبت رشد کمی نامعلوم است، البته اعتقاد دارم که این روند تا ۱۰ سال دیگر ادامه خواهد یافت. به این معنی که در سال ۱۹۷۵ (ده سال بعد) تعداد اجزا در هر مدار مجتمع (با کمترین هزینه تولید) ۶۵۰۰۰ خواهد بود. من معتقدم که چنین تعداد زیادی را می توان روی یک ویفر (wafer = سطح نازک مغناطیسی رسانا) جا داد.

مور به آرامی و به مرور زمان با توجه به پیش بینی ها و پیشرفت ها، قانون خود را تغییر داد. در سال ۱۹۷۵، مور مدت زمان لازم برای دو برابر شدن را به دو سال تغییر داد. بر خلاف تصور عامه مور هیچ گاه مدت زمان ۱۸ ماه برای دو برابر شدن را پیش بینی نکرد. بلکه دیوید هاووس یکی از کارمندان اینتل دو برابر شدن کارایی (performance) مدارات مجتمع را در هر ۱۸ ماه پیش بینی کرد.


در آوریل ۲۰۰۵، اینتل یک جایزه ۱۰ هزار دلاری برای کسی که یک کپی از مقاله اولیه مور در Electronics Magazine را به این شرکت بدهد، تعیین کرد. یک مهندس در انگلیس اولین کسی بود که یک کپی پیدا و به اینتل تحویل داد.

نوشته شده در 12 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 21:35| توسط حسین رستمی زاده|


اتومبیل های هیبرد روز به روز طرفداران بیشتری پیدا می کنند اما وقتی مک‌لارن اتومبیل هیبریدی بسازد اوضاع کاملا متفاوت می شود. بنابراین McLaren P1 لقب سریع ترین خودروی هیبریدی جهان را به خود اختصاص داده است.

مدل P1 تنها طی ۱۷ ثانیه از سرعت صفر به ۳۰۰ کیلومتر در ساعت می رسد و اگر مدل دو صندلی را انتخاب کنید تنها طی ۳ ثانیه از سرعت صفر تا ۱۰۰ می رسید و حداکثر سرعت هم ۳۵۰ کیلومتر در ساعت است.

مجموع موتور بنزینی و برقی این خودرو ۹۰۳ اسب بخار قدرت دارد و اگر بنزین تمام کنید حدود ۲۰ کیلومتر می توانید با باطری ها به مسیر ادامه دهید تا به پمپ بنزین برسید.


McLaren-P1-Car1_n.jpg

البته منتظر تولید انبوه چنین شاهکاری نباشید و قرار است تنها ۳۷۵ عدد از آنها تولید شود و قیمت شروع برای هر کدام از آنها حدود یک میلیون و سیصد هزار دلار است!

نوشته شده در 12 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 21:35| توسط حسین رستمی زاده|

  دو در شیشه ای در طبقه یازدهم مقر گوگل در نیویورک از هم باز شدند و خانمی به خوشامد گویی جاشوا توپولسکی (سردبیر The Verge) آمد. این هم یک نمونه عادی از برخوردهای انسانی است. قد معمولی، هیکل باریک؛ چشم هایی براق و کنجکاو. به جلو خم شد تا با او دست بدهد و تازه در این لحظه بود که جاشوا متوجه دستگاهی که به جای عینک روی صورتش بود شد: یک نوار باریک از جنس آلومینیوم و پلاستیک، با یک لنز دوربین و منشوری شیشه ای در زیر خط ابرو. شما آن را با نام گوگل گلس می شناسید.


آنچه که تا یک سال پیش چیزی سر تا پا عجیب و غریب به شمار می آمد و تا 18 ماه قبل فقط یک محصول تجربی بود، حالا کم کم دارد خودش را یک محصول واقعی جا می زند. محصولی که تا پایان سال در دست ها (یا شاید بهتر باشد بنویسیم روی صورت) مشتریان قرار خواهد گرفت. یک گونه کاملاً جدید از کامپیوتر؛ پوشیدنی، طراحی شده برای کاهش حواس پرتی، خلق شده برای ارائه امکان برقراری ارتباط و ضبط کردن با حسی کاملاً طبیعی. یک محصول ضد تلفن هوشمند. چیزی که درک ما از چگونگی تعامل با تکنولوژی را ز کل عوض می کند.

وقتی خوشامدگویی تمام شد تا جاشوا به گفتگو با اعضای تیم سازنده و بررسی این دستگاه نا مانوس بپردازد، ذهنش بر روی یک -و فقط یک- سوال متمرکز بود: آیا مردم دلشان خواهد خواست که این دستگاه جدید را در جامعه به چشم بزنند؟

یک تجربه واقعی با گوگل گلس...


مکاشفه ای در باب پیدایش این عینک  

0x600 (3).jpg

پروژه عینک گوگل تقریباً سه سال پیش توسط «بابک پرویز» تاسیس شد و اینک هم توسط او هدایت می شود. گوگل گلس جزئی از ابتکارات آزمایشگاه X گوگل به شمار می رود، آزمایشگاهی که -در بین خیلی چیزهای دیگر- مسئول خودروهای بی نیاز از راننده و شبکه های عصبی گوگل هم هست. اما بر خلاف دیگر پروژه های علمی-تخیلی-حماسی این شرکت، پروژه عینک زودتر از آنچه که فکرش را می کردیم دارد به دنیای واقعی و زندگی روزمره وارد می شود.

گوگل در جریان کنفرانس توسعه دهندگانش در سال گذشته نمونه اولیه آن را در قالب برنامه اکتشافی به حضار ارائه کرد و درست در روزهای اخیر در امریکا یک کمپین توییتر برای مشتریان احتمالی راه انداخته که در آن از آنها خواسته شده چگونگی کاربرد احتمالی این تکنولوژی جدید را شرح دهند. به نظر می رسد در یک مرحله بتای تهاجمی هستیم -چیزی که وقتی پای گوگل در میان است، کسی از شنیدنش متعجب نمی شود.

جاشوا در شُرف آزمایش شخصی عینک گوگل بود ولی قبل از آن، سوال هایی داشت.

در اتاقی با محیط دلپذیر و مطبوع -طبق استانداردهای گوگل- نشسته بود که خودش را مقابل دو تا از بازیگران مهم روند توسعه این پروژه یافت، مدیر محصول آقای استیو لی و طراح ارشد صنعتی خانم ایزابل اولسن. استیو و ایزابل یک زوج قانع کننده برای ایفای نقش سخنگویی گروه بودند. استیو آدمی است هیجانی با چشم هایی که هر بار در مورد عینک گوگل حرف می زند، می درخشند. ایزابل کم حرف تر است ولی وقتی به سخن می آید، با یک روحیه به شدت مشتاق به تعریف از محصول می پردازد. موهای شدیداً قرمزی هم دارد و با حرارت در مورد "طراحی" صحبت می کند، چیزی که این روزها به روندی واگیردار در گوگل تبدیل شده.

جاشوا در حالی که پرسش خود در مورد طراحی محصول را جلوی پیشانی اش آویزان کرده، این مطلب که اساسا پروژه عینک گوگل چرا شروع شد را به میان می آورد و واضح است که دلیل آن، ساختن یک گجت با کلاس نبوده. استیو سعی می کند این طور قضیه را توضیح دهد:

«اصلا چرا ما روی عینک کار می کنیم؟ همه ما می دانیم که مردم عاشق وصل بودن [به اینترنت و دیگران] هستند. اعضای خانواده همیشه برای هم پیام می فرستند، طرفداران ورزشی نتایج زنده بازی های تیم محبوب شان را دنبال می کنند. اگر از افراد دائما در حال سفر باشید، باید همیشه از وضعیت پروازها مطلع باشید، و غیره. خب، تکنولوژی به ما امکان می دهد که به این شیوه ها همیشه به دنیا متصل باشیم. اما در حال حاضر یک مشکل بزرگ، خود آن حواس پرتی هایی است که تکنولوژی باعث شان می شود. اگر پدر یا مادر هستید، بگذارید فرض کنیم که مثلا دارید عملکرد فرزندتان در یک بازی فوتبال یا سرودخوانی را تماشا می کنید؛ در چنین مواقعی دوستان و آشنایان [بچه هایی که دارند تفریح می کنند] یک دوربین دارند تا آن لحظه را ثبت کنند. ولی حدس بزنید چی؟ [حتی موقع ضبط با دوربین] باز هم دارید [واقعه زنده را] از دستش می دهید.»

glass-4-300.jpg

قضیه را گرفتید؟ نه؟ ببینید بشر از زمان ظهور آیفون و انقلاب جدید در حوزه موبایل دارد یک مشکل تازه را تجربه می کند و آن عبارت است از اینکه: هیچ کس واقعاً به کار اصلی که دارد انجام می دهد، دقت نمی کند یعنی نمی تواند دقت بکند. انگار همه در حال نگاه کردن به چیزی دیگر یا نگاه کردن از دریچه چیزی دیگر به موضوع اصلی هستند. آن لحظه های نابی که به تماشای کنسرت گروه محبوب تان یا اجرای زنده فرزندتان نشسته اید، یا دارند از دریچه لنز یک دستگاه دیگر ثبت می شوند که بین شما و سوژه قرار گرفته، یا مدام به خاطر آگاه سازی هایی که روی گجت تان دریافت می کنید آن لحظات هم منقطع می شوند. یک کلام، ختم کلام: ورودی های مزاحم دنیای بیرون، مدام دارند چیزی را که "لحظات شخصی یا خصوصی" ما نام دارد بر هم می زنند. درست مثل صدای یک موتورسیکلت قراضه که نصفه شب، با صدای غژ از زیر پنجره اتاق خواب رد می شود.

استیو در تکمیل حرفش می گوید: «به خودمان گفتیم، چطور است تکنولوژی را به حواس آدم ها نزدیک تر کنیم. چطور است کاری کنیم سریع تر اطلاعات را دریافت کنند یا به اینترنت وصل شوند ولی -با یک طراحی خاص- طوری این کار را بکنیم که وقتی در حال تعامل با تکنولوژی نیستند، وسیله مزاحم شان نشود. این گونه بود که به عینک رسیدیم.» جاشوا نمی تواند از منشور معلق بالای چشم استیو، چشم بر دارد. استیو ادامه می دهد: «این یک تکنولوژی پوشیدنی جدید است. یک روش بسیار جاه طلبانه برای رفع این مشکلی که گفتم، و در اصل زیر بنای کار ما بر روی عینک بوده.»

بسیار خوب، قضیه را گرفتیم. ما همگی پریشان شدگان توسط گجت های مان هستیم. داریم تمام لحظات زندگی خود را از دست می دهیم. مطمئناً این یک مشکل است ولی چیز جدیدی نیست. این اولین باری نیست که بشر با یک تکنولوژی جدید پریشان شده. آدم های نسل قبل فکر می کردند رادیوی خودرو باعث می شود راننده ها از جاده به بیرون پرت شوند. مثل آن موقع، الآن هم می توانیم خودمان را آدم کنیم (یا به عبارتی وفق دهیم) تا از پریشانی در آییم. مگر نه؟

خب، شاید آره، شاید هم نه. ولی پر واضح است که تیم مهندسی پروژه عینک گوگل نمی خواهند منتظر شوند تا ما راهی برای این مشکل بیابیم. ایزابل درباره لحظه ای می گوید که ایده مفهومی این طرح برای اش ملموس شد: «من در سانفرانسیسکو زندگی می کنم و هر روز به مانتین ویو می روم و آنجا این ایستگاه ها را داریم. یک روز که به سر کار می رفتم، در ایستگاه دیدم که نه 10 نفر، بلکه 15 نفر اینطوری ایستاده اند.» سرش را پایین می اندازد و ادای کسی را در می آورد که با انگشتش روی نمایشگر تلفن وَر می رود: «می دانید، من دلم نمی خواهد این کار را بکنم. نمی خواهم چنین آدمی باشم. همان موقع بود که تسلیم شدم و گفتم: "باشد، باید این ایده را عملی کنیم." کار گنده ای ست. دیوانه وار است. ولی ما فکر می کنیم می شود یک محصول با حال ساخت.»

گنده و دیوانه وار واژه های درستی هستند، به خصوص بعد از اینکه استیو می گوید که انتظار کمپانی، عرضه گوگل گلس به عنوان یک محصول مصرفی تا پایان سال است.

طراحی با معیارهای گوگل  

glass-300-3.jpg

لطفا برای چند لحظه عینک های معمولی را فراموش کنید. همین طور عینک های قاب درشت جوان های مد پرست امروزی را. عینک گرد جان لنون را هم بی خیال شوید. حتی بیایید تصور کنیم هیچ عینکی وجود ندارد. هیچ هیچ. اصلاً عینک تا الآن اختراع نشده. قبول؟ پس فقط برای اینکه در تمام مسیر این مقاله، دست ها و پا ها داخل وسیله نقلیه باشد یا به عبارت بهتر تمام حواس تان در چهارچوب منطق این نوشته باقی بماند، حس طنز من را سرکوب نکنید. بسیار خوب؛ صدای ناقوس، و اینک... عینک توسط گوگل اختراع شد.

طراحی عینک گوگل -واقعاً- بسیار زیبا است. برازنده، با سلیقه و در سطح بالا. در عین حال که انسانی است، کمی هم مریخی است. مربوط به آینده ولی نه خارج از زمان معاصر؛ یعنی این طور نیست که بگوییم کسی از سال 2013 توانسته تصور کند که عینک های سال 2113 چطور خواهند بود و سپس آن را بسازد (جای تعجب است که بعضی ها مقاله می نویسند یا ترجمه می کنند و در آن، آینده آیفون را تا سال 2050 را پیش بینی می کنند؛ کسی چه می داند، شاید آینده نگری را هم کاری از سنخ نسخه پیچیدن پنداشته اند.م)

طراحی عینک گوگل، آسوده و چالاک به طراحی محصولات اپل تنه می زند. نه، حتی در بعضی جهات فراتر از دستاوردهای اخیر اپل هم هست. یک طراحی جسورانه، مبتکرانه، سرزنده و شاد، و در عین حال همچنان در نهایتِ سادگی. جنس بدنه، حس خوبی را هم به دست و هم به سر شما منتقل می کند، محکم ولی به طرزی غافلگیر کننده سبک و راحت. اگر گوگل بتواند به همین روند ادامه دهد شاید به زودی به جای "معیارهای طراحی اپل" بگوییم "معیارهای طراحی گوگل." حتی بسته بندی این محصول هم فکورانه است.

0x600.jpg

کلیت این سیستم فقط از چند قطعه تشکیل شده. بدنه اصلی عینک از پلاستیکی است که یک حس نرم بودن را القا می کند و سه بخش باتری، قلب پردازشی و وزنه تعادلی را در بر دارد. اگر می پرسید وزنه تعادلی چیست، یک بخش پلاستیکی در انتهای دسته سمت راست دستگاه است که پشت گوش قرار می گیرد و کارکردش به خوبی از اسمش پیدا ست؛ ایجاد توازن در طول دسته.

فریم از یک نوار باریک فلزی ساخته شده که بخش بیرونی کمان عینک را تشکیل می دهد (بخش داخلی از جنس همان پلاستیک ذکر شده است) و البته که پدهای بینی و دسته های روی گوش هم برای استراحت مطلق دستگاه روی صورت کاربر تعبیه شده اند.

glass-detail-300.jpg

گوگل نسخه اول دستگاه را در رنگ های مختلفی ساخته. به خاطر اینکه برای دیدن عکس ها بین صفحات مختلف مقاله جا به جا نشوید از خودمان خلاقیت نشان داده و آنها را در اینجا ذکر می کنیم: خاکستری، سیاه، سفید، آبی روشن و نارنجی (چه انتخاب دلچسبی ست این آخری).

جاشوا حسابی بر سر رنگ ها با استیو و ایزابل شوخی می کند. اگر قرار باشد سبک نامگذاری گوگل رعایت شود، اسم مدل خاکستری را باید بگذاریم: مغز مداد؛ مدل آبی روشن هم حتماً می شود عقیق؛ مدل سفید هم برف... نه، نه، مه روی دریا. برای مدل نارنجی، نارنگی چطور است؟ (حتی فکرش را هم نکنید!)

اگر بخواهیم جدی باشیم، نام های مناسبی می شود انتخاب کرد. مثلاً برای مدل نارنجی می شود تنگرین را انتخاب کرد که هم به معنای نارنگی و هم نام نوعی صدف به همین رنگ است. به هر حال بگذریم.

گفتگوی جاشوا با استیو و ایزابل به اهمیت رنگ وسایلی که روزانه از آنها استفاده می کنیم می رسد. ایزابل می گوید: «این یکی از آن چیزهایی است که این طوری بهش فکر می کنم "خب حالا هر چی؛ ولی واقعاً مهم است." اما در عین اهمیت، در اولویت دوم قرار دارد. البته ما متوجه شده ایم که بخش بزرگی از میزان وابسته شدن مردم به دستگاه ها، مربوط به رنگشان است.»

و واقعاً هم در این میان، یک جادوی بزرگ در کار است. وقتی خودتان این دستگاه را از نزدیک ببینید، این پرسش در سرتان شکل می گیرد که کدام رنگ بیشتر از بقیه رنگ ها به «من» نزدیک است؟ شاید مثل موقعی که عینک آفتابی انتخاب می کنید نباشد ولی تقریباً مشابه است چون قرار است نسبت به این دستگاه هم حس تعلق داشته باشید.

جالب است بدانید که ایزابل اصلاً برای همین پروژه بود که از استودیوی طراحی Yves Behar جدا شد و به گوگل پیوست. وقتی او به پروژه عینک اضافه شد، گوگل گلس یک عینک مضحک با فریم سفید، یک جفت شیشه، منشور پخش تصاویر و یک صفحه مدار گنده بود. عکسی که در زیر می بینید، دوران نو باوگی گوگل گلس را نشان می دهد، یعنی نمونه اولیه عینک گوگل.

GoogleGlass_19.jpg

این وظیفه ایزابل بود تا گوگل گلس را به وسیله ای تبدیل کند که مردم، حتی قبل از اینکه بخواهند آن را داشته باشند، قادر باشند آن را به صورت بزنند. به عنوان مثال، حتی اگر بخواهید هم قادر نخواهید بود دستگاه بالا را به صورت بزنید. البته ایزابل می گوید که هنوز هم چالش هایی وجود دارد.

نسخه اکتشافی عینک گوگل که کمپانی معرفی کرد، تجهیزات قابل تعویض عینک آفتابی را داشت که به راحتی نصب یا جدا می شوند و باید اعتراف کرد که این، ظاهر قابل قبول تری به گوگل گلس داده. شما حتی می توانید دستگاه را از هم باز کنید. یعنی مغز متفکر (بخش جعبه مانند متصل به منشور) را از فریم جدا کنید. به این شکل می شود از یک فریم دیگر که مناسب گوگل گلس باشد به همراه بخش اصلی استفاده کرد تا کمی ظاهر آن تغییر کند.

ایزابل و استیو صحبتی درباره این که آیا در حال همکاری با Ray-Ban یا Tom Ford برای ساخت فریم های سازگار با گوگل گلس هستند، نمی کنند. ولی نیویورک تایمز خبر از مذاکره با Warby Parker می دهد.

خلاصه پر واضح است که گوگل تلاش خود را کرده تا نه فقط این گجت جدید قابل پوشیدن باشد، بلکه دل مردم را هم برباید. باید گفت موفق هم شده.


نوشته شده در 12 اسفند 1391برچسب:,| ساعت 21:35| توسط حسین رستمی زاده|















قالب جدید وبلاگ پيچك دات نت